responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 16  صفحه : 569

براى مشركين خدايانى ديگر بود، ما نمى‌توانستيم تو را به سوى همه مردم بفرستيم، با اينكه عده‌اى بسيار از ايشان بندگان خدايى ديگرند- و خدا داناتر است-.

(وَ يَقُولُونَ مَتى‌ هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ) در اين جمله از وقت جمع و فتح، يعنى قيامت سؤال شده، و بنا بر اين آيه مورد بحث متصل است به آيه ما قبل، كه مى‌فرمود:(قُلْ يَجْمَعُ بَيْنَنا رَبُّنا ...)، و اين خود يكى از شواهدى است بر معنايى كه ما براى آيه‌(وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ) كرديم، چون اگر معنا غير از آن بود كه ما گفتيم، آيه مورد بحث و آيه بعدى‌اش دو تا جمله معترضه مى‌شدند، كه بين آيه:(وَ ما أَرْسَلْناكَ) و آيات بعد كه متعرض مساله نبوتند فاصله شده‌اند.

(قُلْ لَكُمْ مِيعادُ يَوْمٍ لا تَسْتَأْخِرُونَ عَنْهُ ساعَةً وَ لا تَسْتَقْدِمُونَ) دستورى است از خداى تعالى به رسول گرامى‌اش، به اينكه پاسخشان دهد به اينكه:

ميعادى حتمى و معين دارند، كه ممكن نيست تخلف بپذيرد، بلكه قطعا واقع خواهد شد، به اين معنا كه خدا به آمدن آن وعده‌اى داده كه خلف آن نمى‌كند، چيزى كه هست وقت وقوع آن پوشيده است، و كسى جز خود او از آن خبر ندارد.

و اينكه بعضى مفسرين گفته‌اند: مراد از ميعاد، روز مرگ است، صحيح نيست، چون مشركين از روز مرگ سؤال نكرده بودند، زيرا قبلا هم وعده مرگ به ايشان نداده بود، تا بپرسند روز مرگ چه روزى است، بلكه وعده جمع و فتح داده بود، كه از خصائص معاد است، نه روز مرگ.

بحث روايتى [ (چند روايت در ذيل آيه:(حَتَّى إِذا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ ...) و آيه:(وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ))]

در تفسير قمى در روايت ابى الجارود از امام باقر (ع) در ذيل آيه‌(حَتَّى إِذا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ قالُوا ما ذا قالَ رَبُّكُمْ قالُوا الْحَقَّ وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ) آمده كه: فرمود چون اهل آسمانها از روز بعثت عيسى بن مريم تا روز بعثت محمد بن عبد اللَّه 6 هيچ وحيى نشنيده بودند، همين كه خداى تعالى جبرئيل را به سوى محمد 6 فرستاد، اهل آسمانها صوت وحى را شنيدند، كه چون افتادن آهن بر روى سنگى صاف و محكم صدا كرد، پس همه تكان خوردند.

و همين كه از وحى فارغ شد جبرئيل نازل شد، به اهل هر آسمانى برخورد، پريشانى و فزع از دل‌هاى اهل آن آسمان زايل گشت، آن وقت به خود آمده، از يكديگر پرسيدند:

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 16  صفحه : 569
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست