responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 16  صفحه : 125

بيابان در بين جمعيت در زمين فرو رفتند، به طورى كه بقيه اسرائيليان كه در اطرافشان بودند از صداى آنان فرار كردند، چون با خود گفتند: ممكن است ما را هم فرو ببرد، آن گاه آتشى از ناحيه رب بيرون آمد، و آن دويست و پنجاه مرد را كه بخور آورده بودند بسوزانيد، اين بود آن مقدار از داستان تورات كه مورد حاجت ما بود.

و در مجمع البيان در ذيل آيه‌(إِنَّ قارُونَ كانَ مِنْ قَوْمِ مُوسى‌) گفته است: كه وى پسر خاله موسى (ع) بود،- نقل از عطاء از ابن عباس، و از روايت امام صادق (ع)[1].

و در تفسير قمى در ذيل جمله‌(ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأُ ...) گفته: كليد گنجينه‌هايش را جمعى نيرومند نمى‌توانستند حمل و نقل كنند[2].

و در معانى الاخبار به سند خود از موسى بن اسماعيل بن موسى بن جعفر (ع) از پدرش از جدش از آباى گرامش از على (ع) روايت كرده كه در ذيل جمله‌(وَ لا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا) فرمود: سلامتى و نيرومندى و فراغت و جوانيت و نشاطت را فراموش مكن، و با اين سرمايه‌هاى گرانبها آخرت خود را تامين نما[3].

و نيز در تفسير قمى در ذيل جمله‌(فَخَرَجَ عَلى‌ قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ) گفته: قارون با جامه‌هاى رنگين، و دامن بلند از خانه بيرون مى‌آمد، و دامن خود را به زمين مى‌كشيد[4].

[چند روايت در باره تواضع و بيان اينكه بسا مى‌شود كه بند كفش كسى موجب عجب و استعلاى او مى‌شود]

و در مجمع البيان مى‌گويد: زاذان از امير المؤمنين (ع) روايت كرده كه در دوران خلافتش در بازارها قدم مى‌زد و گم شدگان را به مقصد مى‌رساند، و ضعيفان را كمك مى‌كرد، و به فروشندگان و بقالان مى‌گذشت، و قرآن را پيش رويش باز مى‌كرد، و مى‌خواند:(تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً) و مى‌فرمود: اين آيه در باره اهل عدالت و تواضع از واليان امور، و در باره قدرتمندان از ساير مردم نازل شده‌[5].

و نيز در مجمع البيان آمده كه سلام اعرج از امير المؤمنين (ع) روايت كرده كه فرمود: بند كفش كسى باعث عجب او مى‌شود، و به همين جهت مشمول اين آيه مى‌شود،


[1] مجمع البيان، ج 7، ص 266.

[2] تفسير قمى، ج 2، ص 144.

[3] معانى الاخبار، ص 325.

[4] تفسير قمى، ج 2، ص 144.

[5] مجمع البيان، ج 7، ص 269.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 16  صفحه : 125
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست