responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 549

[توضيحى در مورد اينكه دارا شدن قلوبى كه بدان بيانديشند. و گوش‌هايى كه بدان گوش دهند را از آثار گردش در زمين قرار داد]

(أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها أَوْ آذانٌ يَسْمَعُونَ بِها ...) در اين آيه مردم را وادار مى‌كند به اينكه از سرگذشت اين قراء و شهرها كه هلاك و ويران شدند و از اين آثار معطله و قصور مشيده كه امتهاى گذشته از خود به يادگار گذاشته‌اند عبرت گيرند. در زمين سير كنند كه سير در زمين چه بسا آدمى را وادار به تفكر كند كه چه شد كه اين امم نابود شدند و در جستجوى دليل آن متوجه اين دليل شوند كه هلاكت آنان به خاطر شرك به خدا و اعراض از آيات او و استكبار در مقابل حق و تكذيب رسولان بوده، آن وقت است كه صاحب قلبى مى‌شوند كه با آن تعقل مى‌كنند و همان عقل و قلب ايشان را مانع از شرك و كفر شود.

اين در صورتى است كه سير در زمين ايشان را به تعقل و تفكر وا بدارد و اگر اين مقدار در ايشان اثر نگذارد حد اقل عبرت‌گيرى وادارشان مى‌كند كه به سخن مشفقى خيرخواه كه هيچ منظورى جز خير ايشان ندارد گوش دهند و اندرز واعظى را كه نفع و ضرر و خير شر ايشان را تميز مى‌دهد به جان و دل بپذيرند و هيچ مشفق و واعظى چون كتاب خدا و هيچ ناصحى چون فرستاده او نيست لا جرم كلام خدا و سخن فرستاده او را مى‌شنوند در نتيجه از آنانى مى‌شوند كه داراى گوشى شنوايند كه با آن به سوى سعادت راهنمايى مى‌شوند.

با اين بيان روشن شد كه چرا در آيه مورد بحث هيچ متعرض چشم نشد، چون آيه در اين مقام است كه مردم را از نظر قوت عقل به دو قسم تقسيم كند يكى آنهايى كه خودشان مستقل در تعقلند و خودشان خير را از شر و نافع را از ضار تميز مى‌دهند و دوم آنهايى كه از راه پيروى پيشوايانى كه پيرويشان جايز است خير و شرشان را مشخص مى‌كنند و اين دو قسم اعتبار كار قلب و گوش است و ربطى به چشم ندارد و چون اين دو معنا- يعنى تعقل و سمع- در حقيقت كار قلب، يعنى نفس مدرك است كه آدمى را وادار مى‌كند به اينكه آنچه خودش تعقل مى‌كند و يا از پيشواى هدايت مى‌شنود بپذيرد لذا اين درك را رؤيت قلب و مشاهده آن خواند و فرمود: ديدگان كور نمى‌شوند بلكه كور حقيقى دلهايى مى‌شوند كه در سينه‌ها است.

و با اين تعبير آن كسانى را كه يا تعقل ندارند و يا گوش شنوا ندارند كور دل خواند. آن گاه در همين كورى مبالغه نموده فرمود: حقيقت كورى همانا كورى قلب است نه كورى چشم چون كسى كه از چشم كور مى‌شود باز مقدارى از منافع فوت شده خود (راه رفتن و راه جستن) را با عصا و يا عصاكش تامين مى‌كند، و اما كسى كه دلش كور شد ديگر به جاى چشم دل چيزى ندارد كه منافع فوت شده را تدارك نموده خاطر را با آن تسليت دهد. اين است كه مى‌فرمايد:(فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ). در اين جمله‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 549
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست