responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 501

كرديم توضيحى براى اين حديث گذشت.

و در تفسير قمى به سند خود از على بن مغيره از امام صادق، از پدر بزرگوارش نقل كرده كه فرمود: وقتى آدمى به سن صد سالگى رسد به ارذل العمر رسيده است‌[1].

[چند روايت در ذيل آيه:(وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلى‌ حَرْفٍ) كه در باره طالبان دين براى دنيا است‌]

مؤلف: در تفسير سوره نحل در ذيل آيه هفتم پاره‌اى روايات در اين معنا ذكر كرديم.

و در الدر المنثور است كه ابن ابى حاتم و ابن مردويه، به سند صحيح از ابن عباس روايت كرده‌اند كه گفت: مردمى از اعراب بودند كه نزد رسول خدا 6 مى‌آمدند و اسلام مى‌آوردند، و چون به ديار خود بر مى‌گشتند اگر آن سالشان سال پر باران و پر حاصل و پر نتاج مى‌بود مى‌گفتند: دين ما دين صالحى است و به آن تمسك مى‌كردند. و اگر آن سالشان سال بى‌باران و قحطى و مصيبت‌زا مى‌بود مى‌گفتند: اين دين كه ما اختيار كرديم هيچ خير و بركتى ندارد، و بدين جهت بود كه آيه شريفه‌(وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلى‌ حَرْفٍ) نازل شد[2].

مؤلف: اين معنا به غير اين، از طريق ابن عباس نيز روايت شده.

و در كافى به سند خود از زراره از امام ابى جعفر (ع) روايت كرده كه گفت: از آن جناب از معناى كلام خداى عز و جل پرسيدم كه مى‌فرمايد:(وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلى‌ حَرْفٍ) فرمود: بله مردمى هستند كه خدا را به يگانگى مى‌پرستند و از پرستش غير خدا دست بر مى‌دارند و از شرك بيرون مى‌شوند، ولى نمى‌دانند كه محمد 6 رسول خدا است. اينها كسانى هستند كه خدا را به يك طرف مى‌پرستند، يعنى با شك در نبوت محمد و حقانيت آنچه آورده، و مى‌گويند: ما صبر مى‌كنيم ببينيم اموالمان زياد مى‌شود و عافيت در بدن و فرزند مى‌يابيم، يا نه، اگر اموالمان زياد شد و خود و فرزندانمان قرين عافيت شديم آن وقت مى‌فهميم كه اين مرد صادق، و رسول خدا 6 است، و اما اگر نشد به دين سابق خود بر مى‌گرديم. لذا خداى تعالى در باره آنان مى‌فرمايد:(فَإِنْ أَصابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ) يعنى اگر عافيتى در دنياى خود يافت به آن دين اطمينان مى‌يابد(وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ) يعنى اگر دچار بلايى در خود شد(انْقَلَبَ عَلى‌ وَجْهِهِ)، با شك خود به سوى شرك قبليش بر مى‌گردد(خَسِرَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةَ ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ يَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُ وَ ما لا يَنْفَعُهُ) فرمود: مقصود از انقلاب همين است كه مشرك مى‌شود، و غير خدا را


[1] تفسير قمى، ج 2، ص 79.

[2] الدر المنثور، ج 4، ص 346.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 501
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست