نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 272
نمىگويند: نسجه يمن است، پس متعين آن است
كه قبضه را در آيه حمل بر مفعول مطلق كنيم. شخصى[1]
ديگر به او ايراد كرده كه در جايى حرف تاء در آخر مصدر به معناى مفعول در نمىآيد
كه بخواهد بر تحديد و دفعه دلالت كند، نه بر صرف مؤنث بودن مثل كلمه مورد بحث، ولى
اين اشكال وارد نيست زيرا: اينكه تاء قبضه براى صرف تانيث باشد اول حرف است و خود
عين مدعا است، نه دليل.
كلمه اثر در جمله(مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ) شكلى است كه از پاى آدمى در
هنگام راه رفتن بر زمين مىافتد و در آن نقش مىبندد، و اصل در معناى آن، هر نشانه
و علامتى است كه از هر چيزى بعد از رفتن آن به جاى مىماند، به طورى كه هر كس
ببيند به آن چيز پى مىبرد، مانند ساختمانى كه اثر بنا است، و مصنوع كه اثر صانع
است، و علم كه اثر عالم است و ... و از اين جهت جاى پا را كه بر زمين نقش مىبندد
اثر اقدام گويند.
كلمه رسول به معناى كسى است كه حامل پيامى باشد و در
قرآن كريم، هم بر رسول بشرى كه حامل رسالت خدا به سوى خلق است اطلاق مىشود و هم
بر جبرئيل كه حامل وحى الهى است، هم چنان كه فرموده:(إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ)[2] و
هم همه ملائكه، رسل خوانده شدهاند مانند آيه(بَلى وَ رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ)[3] و
نيز مانند:(جاعِلِ الْمَلائِكَةِ رُسُلًا أُولِي أَجْنِحَةٍ)[4].
[معناى آيه:(قالَ بَصُرْتُ
بِما لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ ...) كه كلام سامرى در جواب
باز خواست موسى 7 را حكايت مىكند و وجوه مختلفى كه در معناى آن گفته
شده است]
آيه مورد بحث، جواب سامرى از باز خواست موسى (ع) را حكايت مىكند كه
پرسيد:(فَما خَطْبُكَ يا سامِرِيُّ) و
چون اين سؤال به دو سؤال تجزيه مىشود: يكى اينكه:
حقيقت اين عملى كه كردى چيست؟ و دوم اينكه: چه چيز تو را وادار به
اين عمل نمود؟ و به طورى كه از سياق بر مىآيد جمله(وَ كَذلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي) پاسخ از سؤال دوم
است و حاصلش اين است كه تسويل نفسانى من باعث شد به اينكه من بكنم آنچه را كه
كردم، و اما پاسخ سؤال اول به اينكه حقيقت اين عمل چه بوده؟ مطلبى است كه جمله(بَصُرْتُ بِما لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً
مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ) بدان اشاره مىكند، و در
هيچ جاى قرآن كريم نه در موارد نقل اين داستان و نه در هيچ موردى كه ارتباطى با آن
داشته باشد بيانى كه جمله مذكور را توضيح دهد نيست، و به همين جهت مفسرين در معناى
آن اختلاف كردهاند.