نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 26
مكان از هر چه مايه كراهت و ترس آدمى است،
ولى سلام عبارت است از اينكه محل طورى باشد كه هر چه آدمى در آن مىبيند ملايم
طبعش باشد، نه از آن كراهت داشته باشد، و نه ترس.
و اگر كلمه سلام را نكره آورد براى اين بود كه تعظيم را بفهماند،
يعنى در اين سه روز سلامى فخيم و عظيم بر او باد، و در اين ايام كه هر كدامش
ابتداى يكى از عوالم است، و آدمى در آن زندگى مىكند از هر مكروهى قرين سلامت
باشد، روزى كه متولد مىشود به هيچ مكروهى كه با سعادت زندگى دنيايش ناسازگار باشد
دچار نگردد، و روزى كه مىميرد و زندگى برزخيش را شروع مىكند قرين سلامت باشد، و
روزى كه دوباره زنده مىشود و به حقيقت حياة مىرسد سلامت باشد، و دچار تعب و
خستگى نگردد.
بعضى[1] گفتهاند
تقييد بعث به قيد حيا براى اين بوده كه بفهماند يحيى به زودى شهيد
خواهد شد، چون خداى تعالى در جاى ديگر در باره شهداء فرموده:(بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ)[2].
و اختلاف تعبير در ولد و يموت و
يبعث كه اولى را گذشته و دو تاى آخر را به صيغه آينده آورد براى اين بود كه
بفهماند اين سلام را در حال حيات دنيويش به او فرستاده بود، نه اينكه در عصر رسول
خدا 6 به او فرستاده باشد.
بحث روايتى [رواياتى در بيان اينكه(كهيعص) اشاره به برخى اسماء حسناى الهى است]
در مجمع البيان[3] گفته:
روايت شده كه امير المؤمنين (ع) در دعايش عرض كرد: اى خدا، اى(كهيعص) از تو مسئلت مىدارم كه
....
و در معانى الاخبار به سند خود از سفيان بن سعيد ثورى از امام صادق
(ع) روايت كرده كه در ضمن حديثى طولانى فرمود: و كلمه(كهيعص) معنايش: انا الكافى الهادى الولى العالم الصادق الوعد
است، يعنى منم كافى، و هادى، و ولى، و عالم، و صادق الوعد[4].