نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 143
است، در آن صورت معناى آيه آن طور كه تفسيرش
كردهاند چنين مىشود: تعجب است از كسى كه به آيات ما كفر ورزيد (يعنى عاص
بن وائل يا وليد بن مغيره) و سوگند خورد كه در آخرت در بهشت مالدار و صاحب فرزند
مىشوم، مگر او غيب مىدانست كه فهميده در بهشت خواهد بود؟ و يا به قول بعضى ديگر
مگر لوح محفوظ را ديد و يا نزد خدا عهدى دارد، و محرمانه لا اله الا اللَّه گفته
تا داخل بهشت شود؟! .
بعضى ديگر گفتهاند: معنا اين است كه: مگر عمل صالحى از پيش
فرستاده؟ چون عمل است كه در نامه اعمالش ثبت مىشود- ولى حاشا مطلب آن طور نيست كه
او مىگويد- ما آنچه مىگويد مىنويسيم، به ملائكه حفظه دستور مىدهيم در نامه
عملش بنويسند و از عذاب، عذابى دنبالهدار برايش فراهم مىكنيم، و آنچه را به كيفر
گفتههايش از او باقى مىماند بعد از هلاكت خودش ارث مىبريم، آن گاه در آخرت تنها
نزد ما مىآيد، در حالى كه نزدش هيچ مال و فرزندى، و عده و عدهاى نيست [1].
بحث روايتى [ (رواياتى كه در باره شان نزول آيه:(أَ فَرَأَيْتَ الَّذِي كَفَرَ ...) وارد شده و بيان ضعف و عدم انطباق آنها با آيات)]
در تفسير قمى در روايت ابى الجارود از امام ابى جعفر (ع) روايت كرده
كه در تفسير آيه(أَ فَرَأَيْتَ الَّذِي كَفَرَ بِآياتِنا وَ قالَ
لَأُوتَيَنَّ مالًا وَ وَلَداً) فرمود: منظور عاص بن وائل
پسر هشام قرشى سهمى، يكى از استهزاء كنندگان بوده، زيرا خباب بن ارت، طلبى از او
مىخواسته، آمده بود آن را بگيرد، عاص گفت مگر شما معتقد نيستيد كه در بهشت طلا و
نقره و حرير است؟ گفت: چرا معتقديم. گفت: پس موعد من و تو همان بهشت، به خدا قسم
آنجا ثروتمند مىشوم، بيش از ثروتى كه در دنيا دارم[2].
و در الدر المنثور است كه احمد و بخارى، مسلم، سعيد بن منصور، عبد بن
حميد، ترمذى، بيهقى، در كتاب دلائل ، ابن منذر، ابن ابى حاتم، ابن
حبان، و ابن مردويه، از خباب بن ارت روايت مىكنند كه گفت: من مردى آهنگر بودم
وقتى طلبى از عاص بن وائل داشتم رفتم آن را وصول كنم گفت: نه به خدا قسم، نمىدهم،
مگر وقتى كه به محمد كافر شوى، گفتم: نه، به خدا سوگند به محمد كافر نمىشوم تا
بميرى و دوباره زنده شوى، گفت: