نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 94
كه نه داعى دنيوى در آن باشد و نه اخروى،
اثرى در باطن ندارد و در ظاهر حرام است،[1]
اين بود گفتار آلوسى كه البته قبل از او ديگران هم اين تقسيم را كردهاند.
ولى خواننده عزيز توجه دارد كه آيه شريفه در مقام بيان حكم قبول شدن
و نشدن اعمال و اينكه از چه عاملى قبول و از چه عاملى مردود است نمىباشد، بلكه
آيه شريفه در باره هدف و غايت انسان و تعيين غايت او به حسب نشانه زندگيش نظر دارد
كه يا متعلق به زندگى دنيايى است، و از آنچه مىكند جز مزاياى زندگى مادى دنيا
منظورى ندارد و به كلى از آخرت اعراض دارد، و يا آنكه غايت و هدفش زندگى آخرت است،
كه لازمهاش آنست كه براى خود يك زندگى جاودانه و هميشگى سراغ داشته باشد كه اين
زندگى دائم يك طرفش مقدمه طرف ديگر است، ابتداى آن، كه زندگى دنيا است مقدمه زندگى
آخرت است و مقصود از زندگى دنيا همان سعادت اخروى است.
و با اين حال معلوم است كه آيه شريفه از آن اقسامى كه وى تصور كرده
جز دو قسمش را نتيجه نمىدهد، البته اين هست كه هر يك از اين دو قسم، براى خود چند
قسم دارد، چون كسى كه آخرت را مىخواهد يك وقت براى آن عمل هم مىكند و يك وقت
نمىكند مانند گنهكاران و اهل بدعت، تازه اين دو طايفه يك وقت ايمان هم دارند و يك
وقت ندارند و ليكن آيات قرآنى متعرض احكام يك يك آن اقسام نيست، چون مقصود بيان آن
احكام نبوده بلكه مقصود تشخيص ملاك سعادت از ملاك شقاوت بوده است.
[توضيح اينكه درجات اخروى بزرگتر از درجات دنيوى است]
اين جمله اشاره است به تفاوت درجات كه از سعى و كوشش انسان ناشى
مىشود.
تا كسى توهم نكند كه سعى بسيار و سعى اندك هر دو يكى است، و در آخرت
فرقى با هم ندارند، آرى اگر خداوند فرقى ميان عمل كم و عمل بسيار و عمل خوب و
خوبتر نگذارد در حقيقت آن ما زاد را كه بيشتر و خوبتر است، شكرگزارى نكرده و مورد
قبول درگاهش ننموده است.
بنا بر اين، معناى بعضهم ، بعض الناس خواهد
بود، و از قرينه(وَ لَلْآخِرَةُ أَكْبَرُ)
مىفهميم كه تفضيل بعض الناس در دنيا مىباشد يعنى ما بعضى از مردم را در دنيا بر
بعضى ديگر برترى داديم و برترى در دنيا به اين است كه مال و متاع و جاه و فرزند و
نيرو و شهرت و رياست و آقايى و مقبوليت در بين مردم كه متاعهاى دنيايند در بعضى
بيشتر از بعضى ديگر باشد.