نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 90
نبوت است نبود، هيچ وجه ديگرى براى آن متصور
نمىشد، پس تنها تقييد به ايمان ، به ساير آيات قرآنى در اين باره كمك
مىكند.
و معناى جمله(فَأُولئِكَ كانَ
سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً) اين است كه خداوند عمل چنين
كسانى را به بهترين وجه قبول نموده و كوشش آنان را مىستايد و ستايش خدا در برابر
عمل بنده، عبارت است از تفضل او بر بندهاش.
آرى همين كه خداوند پاداش نيك به بندهاش مىدهد، تفضلى است بر
بندهاش و گرنه وظيفه بنده، بندگى مولاى خويش است، و نبايد خود را طلبكار مولايش
بداند، پس ثواب دادن، تفضل مولا است، و ثنا خواندنش بر بنده، تفضلى است ديگر ((وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ)).
[اعمال آدمى اسباب اخروى هستند و بر خلاف اسباب دنيوى تخلف
ناپذيرند]
اين دو آيه دلالت بر اين دارند كه اسباب اخروى عبارتند از اعمال و
بس، و اعمال سببهايى هستند كه هرگز از غايات و نتايج خود تخلف ندارند، به خلاف
اسباب دنيوى كه تخلف پذيرند زيرا در باره اسباب اخروى فرموده است:(فَأُولئِكَ كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً) و در باره اسباب دنيوى فرموده(عَجَّلْنا لَهُ فِيها ما نَشاءُ لِمَنْ نُرِيدُ) پس
هر قدر مىخواهيم و براى هر كس كه بخواهيم.
راغب در مفردات مىگويد: كلمه مد در اصل بمعناى كشيدن
است، و به همين جهت است كه زمان ممتد را مدت گويند، طولانى بودن زخم را مدت
الجرح و كشيدن نهر را مد النهر و پيوستن نهرى به نهرى ديگر
را مد النهر بالنهر گويند، و چشم به چيزى دوختن را مد
گويند، و قرآن كريم فرموده: (لا تَمُدَّنَّ
عَيْنَيْكَ)- چشمهاى خود را ندوز ... و نيز مىگويند: مددته فى
غيه- او را در گمراهيش امتداد دادم و لشگر را با مدد امداد كردم، و فلان شخص
را با غذا مدد دادم، و كلمه امداد بيشتر در محبوب و
نيكىها و كلمه مد در مكروه و بدىها استعمال
مىشوند، لذا در قرآن كريم آمده: (وَ
أَمْدَدْناهُمْ بِفاكِهَةٍ وَ لَحْمٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ)-
ايشان را به ميوه و گوشت از هر قسمش كه ميل داشتند امداد كرديم و در مكروه
مد را به كار برده فرموده:(وَ نَمُدُّ لَهُ
مِنَ الْعَذابِ مَدًّا) و نيز فرموده: (وَ يَمُدُّهُمْ فِي طُغْيانِهِمْ)-
ايشان را در طغيانشان مدد مىكنيم و نيز فرموده: (وَ إِخْوانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِ)- و
برادرانشان ايشان را در گمراهى نگه مىداشتند اين بود گفتار راغب، البته با
تلخيصى از ما[1].