responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 547

استفاده و سود انجام مى‌شود و وقتى خسران تحقق مى‌يابد كه كاسب از سعى و كوشش خود به غرضى كه داشته، نرسد، بلكه نتيجه عمل اين شود كه مثلا چيزى از سرمايه هم از بين برود، و يا حد اقل منفعتى عايد نگردد در نتيجه سعيش بى‌نتيجه شود. و اين همان است كه آيه شريفه آن را ضلال سعى خوانده، كانه راه استفاده گم شده، و راهى كه پيموده به خلاف آن هدفى كه داشته است منتهى گرديده. حال كه اين مطلب روشن گرديد مى‌گوييم: چه بسيار مى‌شود كه انسان در كسب و كارش خاسر مى‌شود و به خاطر استاد نبودن در كسب و يا در راه آن و يا به خاطر عواملى ديگر كه احيانا اتفاق مى‌افتد از نتيجه بى بهره مى‌شود. و اين خسرانى است كه اميد زوالش هست، چون معمولا پس از يكى دو بار اشتباه، تجربه مى‌آموزد و ما فات را جبران مى‌كند. و چه بسا مى‌شود كه آدمى خاسر مى‌گردد ولى به خيال خود نتيجه گرفته است. ضرر مى‌كند و به خيال خود سود برده است. اينچنين خسران و ضررى اميدى به زوال و جبرانش نيست.

آدمى در زندگى دنيا جز سعى براى سعادت خود كارى نمى‌كند، و جز كوشش براى رسيدن به چنين هدفى همى ندارد، و اين انسان اگر طريق حق را بپيمايد و به غرض خود نائل شود و سعادتمند بشود كه هيچ، و اگر راه خطا را برود و نفهمد كه دارد خطا مى‌رود خاسر است ليكن همين خاسر خسرانش قابل زوال است و اميد نجات دارد. اما اگر راه خطا رفت و به غير حق اصابت كرد و همان باطل را پذيرفت تا آنجا كه وقتى هم كه حق برايش جلوه كرد از آن اعراض نمود، و دلباخته استكبار و تعصب جاهلانه خود بود، چنين كسى از هر خاسرى خاسرتر است و عملش از عمل هر كس ديگرى بى‌نتيجه‌تر، زيرا اين خسرانى است كه زايل نمى‌شود، و اميد نمى‌رود كه روزى مبدل به سعادت شود و به همين جهت است كه خداى تعالى مى‌فرمايد:(الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً).

و اينكه كسى با روشن شدن بطلان اعمالش، باز هم آن را حق بپندارد از اين جهت است كه دلش مجذوب زينت‌هاى دنيا و زخارف آن شده، و در شهوات غوطه‌ور گشته لذا همين انجذاب به ماديت او را از ميل به پيروى حق و شنيدن داعى آن و پذيرفتن نداى منادى فطرت باز مى‌دارد، هم چنان كه در جاى ديگر قرآن آمده:(وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ)[1] و نيز آمده:(وَ إِذا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ)[2] پس پيروى هواى نفس و از در عناد و


[1] حق را انكار كردند در حالى كه دلهايشان بدان يقين داشت. سوره نمل آيه 14.

[2] و چون به او گفته شود از خدا بترس غرورش او را به گناه و لجبازى وا مى‌دارد. سوره بقره آيه 206.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 547
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست