responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 375

فرماييد.

(فَلا تُمارِ فِيهِمْ إِلَّا مِراءً ظاهِراً)- راغب گفته: كلمه مرية به معناى تردد در چيزى است، و معناى آن از معناى كلمه شك اخص است، و شك از مريه عمومى‌تر است. آن گاه گفته: امتراء و ممارات به معناى محاجه در آن امرى است كه مورد تردد باشد. سپس گفته: اصل كلمه مرية از اصطلاح مريت الناقة گرفته شده كه معنايش به پستان ماده شتر جهت دوشيدن شير دست كشيدم است‌[1].

پس اگر جدال را ممارات خوانده‌اند براى اين است كه شخص مجادله كننده با كلام خود مى‌خواهد همه حرفهاى طرف خود را از او بدوشد و رد كند.

و مقصود از ظاهر بودن مراء اين است كه در آن تعمق و دقت ننموده به همان مقدارى كه قرآن از قصه اصحاب كهف آورده اكتفاء كند. ولى بعضى‌[2] آن را طورى ديگر معنا كرده‌اند كه از آن توهين و رد شنونده فهميده مى‌شود. و بعضى‌[3] ديگر گفته‌اند مقصود از ظاهر بودن مراء اين است كه مراء حجت طرف مقابل را از بين ببرد، و ظهور در اينجا به معناى رفتن است، هم چنان كه در شعر شاعر كه گفته: و تلك شكاة ظاهر عنك عارها- و اين شكوه‌اى است كه عارش از تو خواهد رفت به اين معنا است.

و معناى آيه اين است: وقتى پروردگار تو داناتر به عدد ايشان است، و او است كه داستان ايشان را براى تو بيان كرده، پس ديگر با اهل كتاب در باره اين جوانان محاجه مكن مگر محاجه‌اى كه در آن اصرار نباشد، و يا محاجه‌اى كه حجت آنان را از بين ببرد، و از هيچ يك از آنان در باره عدد اين جوانان نظريه مخواه، پروردگارت تو را كفايت كند.

[توضيح در مورد اينكه بايد كار فردا را به مشيت خدا (ان شاء اللَّه) مشروط كرد و بيان اينكه هر عملى از هر عاملى موقوف به اذن و مشيت خداى تعالى است‌]

(وَ لا تَقُولَنَّ لِشَيْ‌ءٍ إِنِّي فاعِلٌ ذلِكَ غَداً إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ).

اين آيه شريفه چه خطابش را منحصر به رسول خدا 6 بدانيم و چه اينكه بگوييم خطاب به آن حضرت و به ديگران است متعرض امرى است كه آدمى آن را كار خود مى‌داند، و به طرف مقابل خود وعده مى‌دهد كه در آينده اين كار را مى‌كنم.

قرآن كريم در تعليم الهى خود تمامى آنچه كه در عالم هستى است چه ذوات و چه آثار و افعال ذوات را مملوك خدا به تنهايى مى‌داند، كه مى‌تواند در مملوك خود هر قسم تصرفى نموده و هر حكمى را انفاذ بدارد، و كسى نيست كه حكم او را تعقيب كند، و غير


[1] مفردات راغب، ماده مرى .

[2] ( 2 و 3) روح المعانى، ج 15، ص 247.

[3] ( 2 و 3) روح المعانى، ج 15، ص 247.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 375
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست