responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 344

احتمالى كه در سابق در معناى رحمت گذشت- عطف تفسير بر جمله‌(آتِنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً) خواهد بود، و بنا بر احتمال دوم درخواست ديگرى غير درخواست رحمت خواهد شد.

[معناى جمله:(فَضَرَبْنا عَلَى آذانِهِمْ فِي الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَداً)]

(فَضَرَبْنا عَلَى آذانِهِمْ فِي الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَداً).

زمخشرى در تفسير كشاف خود گفته: يعنى پرده‌اى بر آن غار زديم تا ديگر گوشهايشان صداهاى خارج را نشنود و از خواب بيدار نگردند. و به عبارت ديگر: خواب سنگينى بر آنان مسلط كرديم كه هيچ صدايى بيدارشان نكند هم چنان كه اشخاصى كه سنگين خواب هستند همينطورند، هر چه بيخ گوششان فرياد بزنى بيدار نمى‌گردند، بنا بر اين، مفعول ضربنا كه همان حجاب باشد در كلام حذف شده هم چنان كه در عبارت معروف: فلان بنى على امرأته مفعول بنى حذف شده، و نمى‌گويند چه بنا كرد، چون مقصود معلوم است، همه مى‌دانند كه اطاقى بنا كرد[1].

و در مجمع البيان گفته: معناى‌(فَضَرَبْنا عَلَى آذانِهِمْ) اين است كه ما خواب را بر گوشهاى آنان مسلط كرديم، و اين تعبير نهايت درجه فصاحت را دارد، هم چنان كه مى‌گويند:

ضربه اللَّه بالفالج يعنى خدا او را مبتلاى به فلج كرد. قطرب گفته: اين تعبير نظير تعبير عرب است كه مى‌گويد: ضرب الامير على يد فلان و منظور از اين تعبير اين است كه امير دست فلانى را از فلان كار كوتاه نمود. اسود بن يعفر كه مردى نابينا بود گفته است:

و من الحوادث لا ابا لك اننى‌

ضربت على الارض بالاسداد

يعنى: از حوادث بى‌پدر! از حوادث روزگار اينكه من بر زمين زدم (يعنى جايى نمى‌روم).

آن گاه قطرب اضافه كرده كه اين از تعابير فصيح قرآنى است كه به طور زيرنويسى نمى‌شود ترجمه‌اش كرد. اين بود كلام صاحب مجمع البيان‌[2].

اين معنايى كه وى براى جمله مورد بحث كرده از معناى زمخشرى بليغ‌تر است.

البته معناى سومى هم مى‌توان كرد، هر چند مفسرين آن را نگفته‌اند و آن اين است كه مقصود از زدن بر گوش اشاره به آن رفتارى باشد كه زنان هنگام خواباندن بچه‌هاى خود انجام مى‌دهند، و آن اين است كه يا با كف دست و يا با سر انگشت به گوش بچه آرام مى‌زنند تا حواسش از همه جا جمع شده در يك جا متمركز شود، و به اين وسيله خوابش ببرد، پس جمله مذكور كنايه از اين است كه خداى تعالى با شفقت و مدارا آنان را به خواب برد


[1] تفسير كشاف، ج 2، ص 705.

[2] مجمع البيان، ج 6، ص 451.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 344
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست