نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 318
تكلم كند كه گوش خودش هم نشنوند، و جهر آن
است كه جوهره صدا به شدت بلند شود[1].
مؤلف: اين روايات تا حدى معناى اولى را كه در تفسير آيه گذرانديم
تاييد مىكند.
و باز در همان كتاب به سند خود عبد اللَّه بن سنان روايت كرده كه
گفت: از امام صادق (ع) پرسيدم آيا بر امام جماعت واجب است كه نماز را آن قدر بلند
بخواند كه مامومين بشنوند؟ و اگر چنين است در جماعتهايى كه جمعيت بسيار است چطور
مىشود؟
فرمود: بايد بطور معتدل و متوسط بخواند چنانچه خداى تعالى فرمود:(وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِكَ وَ لا تُخافِتْ بِها)[2].
و در الدر المنثور است كه احمد و طبرانى از معاذ بن انس روايت كرده
كه گفت:
رسول خدا 6 فرمود: آيه:(وَ قُلِ
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً) تا
آخر آيه عزت است[3].
و در تفسير قمى از امام آورده كه در ذيل(وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ)
فرموده است:
يعنى خداوند هرگز ذليل نشده تا محتاج وليى شود كه ياريش كند[4].
بحثى روايتى و قرآنى [ (در باره تفريق آيات قرآن-(وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ) ...) تقسيم قرآن
به آيات و سور]
اين بحث پيرامون آيه شريفه(وَ
قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى مُكْثٍ) است كه در سه فصل عنوان مىشود:
فصل اول، پيرامون تقسيمات قرآن كريم: كتاب الهى به اجزايى تقسيم شده
كه با آن شناخته مىشود، مانند سى جزء، و اينكه هر جزئى 4 حزب و هر حزبى 10 عشر
دارد، و امثال آن، و اين تقسيمبندى است كه در قرآن كريم كردهاند، ولى آنچه در
خود قرآن مىباشد، دو تقسيم است: يكى سوره و ديگر تقسيم هر سوره به چند آيه، و
مكرر از آن دو، اسم برده مثلا فرموده:(سُورَةٌ
أَنْزَلْناها)[5] و يا فرموده:(قُلْ فَأْتُوا
بِسُورَةٍ مِثْلِهِ)[6] و همچنين در غير اين