كلمه تحويل به معناى نقل چيزى است از حالى به حال ديگر،
و كلمه سنة من در تقدير (لسنة من) است، يعنى مانند سنت كسى كه ما
فرستاديم و اين جار و مجرور متعلق به جمله لا يلبثون است يعنى ديرى
نمىپائيد كه مردم مكه مانند سنت كسى كه قبل از تو فرستاديم مىشدند.
و اين سنت يعنى هلاك كردن مردمى كه پيغمبر خود را از بلاد خود بيرون
كردند سنت خداى سبحان است، و اگر فرمود: سنت پيغمبرى است كه فرستاديم و آن را به
پيغمبر نسبت داده به اين اعتبار بوده كه سنت را به خاطر پيغمبران خود قرار داده به
دليل اينكه دنبالش فرموده(وَ لا تَجِدُ
لِسُنَّتِنا تَحْوِيلًا) و در جاى ديگر فرموده(وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ
لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ أَرْضِنا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنا فَأَوْحى
إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ)[1].
و معناى آيه اين است كه در اين صورت ايشان را هلاك خواهيم كرد
به خاطر سنتى كه ما براى پيغمبران قبل از تو باب نموده و اجراء كرديم، و تو هيچ
تغيير و تبديلى براى سنت ما نخواهى يافت .
[معناى دلوك شمس و(غَسَقِ اللَّيْلِ) در آيه:(أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ ...)]
در مجمع البيان گفته: دلوك به معناى زوال آفتاب و رسيدن
به حد ظهر است.
مبرد گفته:(لِدُلُوكِ الشَّمْسِ) به معناى اول ظهر تا غروب است، بعضى ديگر گفتهاند:
(لِدُلُوكِ الشَّمْسِ) به
معناى غروب آفتاب است و اصل كلمه از دلك است كه به معناى ماليدن است،
و اگر ظهر را دلوك گفتهاند بدين جهت است كه از شدت روشنايى هر كس به آن نگاه كند
چشم خود را مىمالد، و اگر غروب آفتاب را دلوك شمس خواندهاند باز براى اين است كه
بيننده چشم خود را مىمالد تا درست درك كند[2].
و نيز در مجمع گفته:(غَسَقِ
اللَّيْلِ) هنگامى است كه تاريكى شب پديد مىآيد، وقتى مىگويند غسقت
القرحه معنايش اين است كه زخم و جراحت دهن باز كرد و داخلش نمودار گشت[3].
[1] و گفتند آنان كه كافر بودند بر رسولان و پيغمبران خود را به
خدا قسم كه هر آينه بيرون مىكنيم شما را از زمين ما يا آنكه عود كنيد شما در مذهب
ما پس هر آينه هلاك گردانيم ما ستمكاران و كافران را.
سوره ابراهيم، آيه 13.
[2] ( 2 و 3) مجمع البيان، ج 4، جزء 15، ص 84، چاپ بيروت.
[3] ( 2 و 3) مجمع البيان، ج 4، جزء 15، ص 84، چاپ بيروت.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 240