نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 225
منزلتشان شود.
و حال آنكه مىبينيم خداى سبحان ملائكه را داراى مقام قرب و زلفى
دانسته و ايشان را در حظائر قدس و منازل انس جاى داده خزينههاى اسرار خود و
حاملين امر و واسطههاى ميان خود و خلقش قرار داده و آيا اين همه مقام و منزلتها
صرف گزاف و بدون شايستگى در خود ملائكه بوده؟.
چطور ممكن است چنين سخنى را در باره ملائكه گفت؟ و حال آنكه خداى
تعالى در كتابش ايشان را ثنا گفته، يك جا فرموده است:(بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ
يَعْمَلُونَ)[1] و نيز فرموده(لا يَعْصُونَ
اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ)[2]، به طورى كه ملاحظه مىكنيد ذات ايشان را گرامى داشته است، بدون
اينكه مقيد به قيدى كرده باشد، و اطاعتشان را و معصيت نكردنشان را مدح نموده است
(پس معلوم مىشود نسبت به هر امرى از اوامر خدايى هم قدرت اطاعت دارند و هم قدرت
معصيت).
و نيز در مدح عبادت و تذلل در برابر پروردگارشان فرموده(وَ هُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ)[3] و نيز فرموده:(فَإِنِ
اسْتَكْبَرُوا فَالَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ يُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّيْلِ وَ
النَّهارِ وَ هُمْ لا يَسْأَمُونَ)[4]، و
نيز فرمود:(وَ لا تَكُنْ مِنَ الْغافِلِينَ إِنَّ الَّذِينَ عِنْدَ
رَبِّكَ لا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ يُسَبِّحُونَهُ وَ لَهُ
يَسْجُدُونَ)[5]، كه پيغمبر گرامى خود را دستور مىدهد خداى را ياد كند آن طور كه
ملائكه او را ياد مىكنند و خداى را بندگى كند آن طور كه فرشتگان عبادتش مىكنند.
[افضل بودن اطاعت انسان از جهت كشف صفاى باطن و حسن سريره او است]
پس حق مطلب اين است كه صرف امكان فعل و ترك و اينكه انسان بطور مساوى
به آن دو قدرت دارد ملاك اصلى فضيلت و بهترى اطاعت او نيست، بلكه اطاعت بشر از اين
جهت افضل است كه از صفاى طينت و حسن سريرة او كشف مىكند، به دليل اينكه مىبينيم
عبادت و اطاعت كسى كه مىدانيم داراى خبث سريرة و پليدى نفس است هيچ قيمتى ندارد،
هر چند در تصفيه عمل و بذل منتهاى قدرت نهايت درجه سعى را كرده باشد.
[1] بندگانى بزرگوار كه در سخن از او پيشى نگرفته به امرش عمل
مىكنند. سوره انبياء، آيه 271.
[2] از فرمان خدا سرپيچى نمىكنند و آنچه دستور يابند عمل
مىكنند. سوره تحريم، آيه 6.