نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 139
فرموده كه: قسطاس مستقيم آن
ميزانى را گويند كه زبانه (شاهين) داشته باشد[1].
مؤلف: مقصود از ذكر زبانه اين است كه استقامت را برساند كه معمولا
ترازوهاى دو كفهاى اين حال را دارند.
[رواياتى در باره پيروى نكردن از غير علم و تقسيم شدن ايمان، بر
اعضاء و جوارح(إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ ...)]
و در تفسير عياشى از ابى عمر و زبيرى از امام صادق (ع) نقل كرده كه
فرمود: خداى تبارك و تعالى ايمان را بر همه اعضاء و جوارح آدمى واجب كرده و بر همه
تقسيم نموده است، پس هيچ عضوى نيست مگر آنكه موظف است به ايمانى مخصوص به خود، غير
از آن ايمانى كه عضو ديگر موظف بر آن است، يك عضو آدمى دو چشم او است كه با آن
مىبيند و يكى دو پاى او است كه با آن راه مىرود.
بر چشم واجب كرده كه به آنچه حرام است ننگرد، و آنچه را كه خدا نهى
كرده و حلال نيست نبيند اين عمل ايمان چشم است، و فرموده:(لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ
كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا)
اين وظيفه چشم و ايمان او است ...
و همچنين بر دو پاى آدمى واجب كرده كه به سوى معاصى الهى نرود، و به
سوى آنچه كه خدا واجب كرده حركت كند، و فرموده(لا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَ لَنْ
تَبْلُغَ الْجِبالَ طُولًا) و نيز فرموده(وَ اقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ إِنَّ
أَنْكَرَ الْأَصْواتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ)[2].
مؤلف: اين روايت را كافى هم به سند خود از ابى عمر و زبيرى از آن
جناب در ضمن حديث مفصلى نقل كرده[3].
و در همان كتاب از ابى جعفر روايت كرده كه گفت: نزد امام صادق (ع)
بودم كه مردى خدمت آن حضرت عرض كرد: پدر و مادرم فداى تو باد، من كنيفى دارم و
وارد آن كنيف (مستراح) مىشوم تا رفع حاجت كنم، در همسايگى ما اشخاصى هستند كه
كنيزان آوازهخوان دارند، آواز مىخوانند و موسيقى مىنوازند، و چه بسا مىشود من
نشستن در آنجا را طول مىدهم تا صداى آنها را بشنوم، اين عمل چطور است؟ فرمود:
اينكار را مكن عرض كرد به خدا قسم من هرگز به سراغ آنها نرفتهام و نمىروم، بلكه
صدايى است كه از ايشان مىشنوم، فرمود: مگر كلام خداى را نشنيدى كه مىفرمايد:(إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ
أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا)؟.