كلمه فسطاس (به كسر قاف و هم به ضم آن) به معناى
ترازو و ميزان است، بعضى[1] گفتهاند
كلمهاى است رومى كه داخل زبان عرب شده و بعضى[2]
ديگر گفتهاند كه عربى است، و بعضى[3] آن را
مركب از قسط كه به معناى عدالت است و طاس كه به معناى كفه
ترازو دانستهاند و قسطاس مستقيم به معناى ترازوى عدل است كه هرگز در
وزن خيانت نمىكند.
كلمه خير به معناى آن چيزى است كه وقتى امر داير شد بين
آن و يك چيز ديگر آدمى بايد آن را اختيار كند، و كلمه تاويل هر چيز به
معناى حقيقتى است كه امر آن چيز بدان منتهى گردد، و اينكه مىفرمايد: ايفاء كيل و
وزن و دادن آن به قسطاس مستقيم بهتر است، براى اين است كه اولا كمفروشى يك نوع
دزدى ناجوانمردانه است و ثانيا وثوق و اطمينان را بهتر جلب مىكند.
و(أَحْسَنُ تَأْوِيلًا)
بودن اين دو عمل از اين جهت است كه اگر مردم اين دو وظيفه را عمل كنند، كم نفروشند
و زياد نخرند رشد و استقامت در تقدير معيشت را رعايت كردهاند، چون قوام معيشت
مردم در استفاده از اجناس مورد حاجت بر دو اصل اساسى است، يكى به دست آوردن
جنس مرغوب و سالم و بدردخور و ديگرى مبادله مقدار زائد بر حاجت است با
اجناس ديگرى كه مورد احتياج است آرى هر كسى در زندگى خود حساب و اندازهگيرى
دارد كه چه چيزهايى و از هر جنسى چه مقدار نياز دارد و چه چيزهايى بيش از نياز او
است، چه مقدار از آن را بايد بفروشد و با قيمت آن اجناس ديگر مورد حاجت خود را
تحصيل كند و اگر پاى كمفروشى به ميان آيد حساب زندگى بشر از هر دو طرف اختلاف
پيدا كرده و امنيت عمومى از ميان مىرود.
و اما اگر كيل و وزن به طور عادلانه جريان يابد زندگى و اقتصادشان
رشد و استقامت يافته و هر كس هر چه را احتياج دارد، همان را به مقدار نيازش به دست
مىآورد، و علاوه بر آن، نسبت به همه سوداگران وثوق پيدا كرده و امنيت عمومى
برقرار مىشود.
(وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ
وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا).
بنا به قرائت معروف: لا تقف (به سكون قاف و ضمه فاء) از
ماده قفا- يقفو-