responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 125

[امر به مراعات عدالت و وفا در كيل و وزن و بيان خير و(أَحْسَنُ تَأْوِيلًا) بودن آن‌]

(وَ أَوْفُوا الْكَيْلَ إِذا كِلْتُمْ وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقِيمِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلًا).

كلمه فسطاس (به كسر قاف و هم به ضم آن) به معناى ترازو و ميزان است، بعضى‌[1] گفته‌اند كلمه‌اى است رومى كه داخل زبان عرب شده و بعضى‌[2] ديگر گفته‌اند كه عربى است، و بعضى‌[3] آن را مركب از قسط كه به معناى عدالت است و طاس كه به معناى كفه ترازو دانسته‌اند و قسطاس مستقيم به معناى ترازوى عدل است كه هرگز در وزن خيانت نمى‌كند.

كلمه خير به معناى آن چيزى است كه وقتى امر داير شد بين آن و يك چيز ديگر آدمى بايد آن را اختيار كند، و كلمه تاويل هر چيز به معناى حقيقتى است كه امر آن چيز بدان منتهى گردد، و اينكه مى‌فرمايد: ايفاء كيل و وزن و دادن آن به قسطاس مستقيم بهتر است، براى اين است كه اولا كم‌فروشى يك نوع دزدى ناجوانمردانه است و ثانيا وثوق و اطمينان را بهتر جلب مى‌كند.

و(أَحْسَنُ تَأْوِيلًا) بودن اين دو عمل از اين جهت است كه اگر مردم اين دو وظيفه را عمل كنند، كم نفروشند و زياد نخرند رشد و استقامت در تقدير معيشت را رعايت كرده‌اند، چون قوام معيشت مردم در استفاده از اجناس مورد حاجت بر دو اصل اساسى است، يكى به دست آوردن جنس مرغوب و سالم و بدردخور و ديگرى مبادله مقدار زائد بر حاجت است با اجناس ديگرى كه مورد احتياج است آرى هر كسى در زندگى خود حساب و اندازه‌گيرى دارد كه چه چيزهايى و از هر جنسى چه مقدار نياز دارد و چه چيزهايى بيش از نياز او است، چه مقدار از آن را بايد بفروشد و با قيمت آن اجناس ديگر مورد حاجت خود را تحصيل كند و اگر پاى كم‌فروشى به ميان آيد حساب زندگى بشر از هر دو طرف اختلاف پيدا كرده و امنيت عمومى از ميان مى‌رود.

و اما اگر كيل و وزن به طور عادلانه جريان يابد زندگى و اقتصادشان رشد و استقامت يافته و هر كس هر چه را احتياج دارد، همان را به مقدار نيازش به دست مى‌آورد، و علاوه بر آن، نسبت به همه سوداگران وثوق پيدا كرده و امنيت عمومى برقرار مى‌شود.

(وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا).

بنا به قرائت معروف: لا تقف (به سكون قاف و ضمه فاء) از ماده قفا- يقفو-


[1] ( 1 و 2 و 3) روح المعانى، ج 15، ص 72.

[2] ( 1 و 2 و 3) روح المعانى، ج 15، ص 72.

[3] ( 1 و 2 و 3) روح المعانى، ج 15، ص 72.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 125
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست