نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 85
كند، تا بشر براى
آشاميدن و شستشو و بر طرف كردن كثافات و امثال آن، از آن بهرهمند شود. و همچنين
حيوان و نبات هم كه باز مسخر آدمند، بوسيله آن براى بشر باقى بمانند.
راغب
مىگويد: كلمه دأب به معناى ادامه سير است، وقتى گفته مىشود
فلان دأب فى السير دأبا معنايش اين است كه فلانى هم چنان راه را ادامه داد،
در قرآن كريم هم در آيه(وَ سَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ
دائِبَيْنِ) به همين معنا آمده و نيز دأب به معناى عادت هميشگى و مستمر است
بطورى كه دائما بر يك حال بماند، در قرآن آنجا كه فرموده:(كَدَأْبِ
آلِ فِرْعَوْنَ) به اين معنا است. يعنى مانند عادت فرعون كه سالها بر آن
جريان داشت[1] و معناى
آيه روشن است.
[معناى
سؤال و توضيح مراد از جمله: (آتاكُمْ مِنْ كُلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ): خداوند
از تمام آنچه از او خواستيد به شما داد ]
(وَ آتاكُمْ مِنْ كُلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا
تُحْصُوها إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ).
سؤال به معناى طلب است، و طلب هر چند عالم است ولى طلبى كه در كلمه سؤال
اراده شده است طلب كسى است كه با شعور باشد و آدمى وقتى متنبه و متوجه سؤال مىشود
كه حاجت، او را ناگزير سازد، لا جرم از خدا مىخواهد تا حوائجش را بر آورد.
وسيله معمولى
سؤال، همين سؤال زبانى و لفظى است، البته به وسيله اشاره و يا نامه هم صورت
مىگيرد كه در اين فرض هم سؤال حقيقى است، نه مجازى.
و چون بر
آورنده حاجت هر محتاجى خداى سبحان است و هيچ موجودى در ذات و وجود و بقائش قائم به
خود نيست و هر چه دارد از جود و كرم او دارد حال چه به اين معنا اقرار داشته باشد
يا نداشته باشد. و خداى تعالى به آنها و به حاجات ظاهرى و باطنيشان از خود آنان
داناتر است. جز خدا هر كسى گداى در خانه او است، سائلى است كه حوائج خود را
درخواست مىكند، حال چه خداوند تمام آنچه را كه مىخواهد بدهد و يا ندهد و بعضى را
دريغ دارد.
اين حق سؤال
و حقيقت آن است كه مختص به ذات بارى تعالى است و از غير او چنين سؤالى تصور و تحقق
ندارد. نوع ديگر سؤال زبانى است- همانطور كه گذشت- كه گاهى به آن وسيله از خداى
سبحان سؤال مىشود، و گاهى از غير خداى سبحان. بنا بر اين،