نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 506
لسان ابى فكيهه غلام
آزاد شده بنى حضر مىبود، و او مردى غير عرب بود، و از پيروان رسول خدا 6 شده و
به وى ايمان آورد، و قبلا از اهل كتاب بود، قريش گفتند:
به خدا سوگند
اين مرد است كه محمد 6 را تعليم مىدهد، و خدا در جوابشان فرمود: قرآن
لسان عربى آشكار است .
مؤلف: ذيل
اين روايت در تفسير برهان[1] به نقل
از عياشى آمده و ليكن در نسخههاى چاپى اخير اين ذيل نيامده است.
و روايات در
باره اسم اين مرد مختلف است، در اين روايت، ابو فكيهه غلام آزاد شده بنى حضرمى و
در روايت قبلى عبدة بن حضرمى آمده، و از قتاده[2]
نيز روايت شده كه او عبدة بن حضرمى است كه او را مقيس مىگفتند، و از سدى[3] نقل شده كه او غلامى از بنى حضرمى
و نصرانى بوده تورات و انجيل را خوانده بود، مردم او را ابو اليسر مىناميدند.
و از مجاهد[4] نقل شده كه او ابن الحضرمى و مردى
غير عرب بوده كه بزبان رومى سخن مىگفته و از ابن عباس [5] نيز روايت شده كه او آهنگرى بوده
در مكه به نام بلعام و مردى غير عرب بوده، مشركين مىديدند كه رسول
خدا 6 نزد او آمد و شد مىكند، لذا گفتند: بلعام او را تعليم مىدهد.
و آنچه از
مضامين اين روايات، قدر متيقن است اين است كه مردى رومى و غلام آزاد شده بنى حضرمى
و نصرانى مذهب بوده كه در مكه مىزيسته و با كتب اهل كتاب، آشنايى داشته است، مردم
او را متهم كردند كه رسول خدا 6 را تعليم مىدهد.
و در الدر
المنثور است كه ابن جرير و ابن منذر و ابن ابى حاتم از ضحاك روايت كردهاند كه در
تفسير آيه گفته است: مشركين مىگفتند: سلمان فارسى او را تعليم مىدهد، خدا در
جوابشان فرموده زبان آن كسى كه شما در نظر داريد اعجمى است [6].
مؤلف: اين
روايت با مكى بودن آيات مورد بحث جور در نمىآيد.
[مؤمن هرگز
دروغ نمىگويد]
باز در همان
كتاب آمده كه ابن الخرائطى در كتاب مساوى الاخلاق خود و ابن عساكر در تاريخش از
عبد اللَّه بن جراد روايت كردهاند كه از رسول خدا 6