اين افتراء
ديگرى است از مشركين به رسول خدا 6 و آن اين است (إِنَّما
يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ)- بدرستى كه بشرى به او درس مىدهد و منشا اين
افتراء بطورى كه از سياق اعتراضشان و جوابى كه آمده بر مىآيد اين بوده كه مردى
غير عرب بوده، و منظور ايشان تعليم آن مرد بوده است، مردى بوده كه زبان عربى را
بطور فصيح مىدانسته و در عين حال چيزى از معارف اديان و احاديث انبياء را هم
مىدانسته، و چه بسا رسول خدا 6 او را ديده، از اين رو اين تهمت را زدهاند كه
حتما آن مرد به وى تعليم مىدهد، و ادعايى كه مبنى بر وحى بودن گفتههايش مىكند
صحيح نيست، و خداى تعالى در نقل كلام آنان رعايت اختصار را كرده و گر نه
تقديرش: انما يعلمه بشر و ينسب ما تعلمه منه الى اللَّه افتراء عليه- بشرى
به او درس مىدهد و او آنچه را از وى ياد مىگيرد از روى افتراء به خدا نسبت
مىدهد مىباشد.
و معلوم است
كه جواب دادن به صرف اينكه آن مرد زبانش غير عربى است و قرآن به زبان عربى فصيح و
آشكار است، ماده اشكال را به كلى از بين نمىبرد، براى اينكه ممكن است بگويند از
آن مرد غير عربى درس مىگيرد، و آن گاه يادگرفتههاى خود را در قالب زبان عربى
صحيح و فصيح در مىآورد، بلكه اصلا اين اشكال بيشتر به ذهن مىرسد تا اشكال اول،
چون تعبير مشركين اين بود كه: بدرستى كه مردى عجمى به او ياد مىدهد و
اين نبود كه مردى عجمى به او تلقين و يا املاء مىكند و او عين عبارات
وى را اداء مىنمايد، و معلوم است كه تعليم مربوط به معانى است، نه الفاظ.
و از اينجا
به خوبى روشن مىگردد كه جمله( لِسانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ
إِلَيْهِ) ...(مُبِينٌ ) به تنهايى جواب از شبهه آنان نيست، بلكه جواب
از اين جمله شروع شده، و تا تمامى دو آيه تمام مىشود.
و خلاصه
جوابى كه از مجموع سه آيه استفاده مىشود اين است كه: تهمتى كه شما
[1] ما هيچ آيهاى را نسخ نمىكنيم و از يادها نمىبريم مگر آنكه
بهتر از آن و يا مثل آن را مىآوريم. سوره بقره، آيه 106.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 500