نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 451
بيان آيات
اين آيات،
تعدادى ديگر از نعمتهاى الهى را بر مىشمارد، و سپس كلام را معطوف به سوى
نتيجهاى مىكند كه آن نتيجه، حق محض در مساله وحدانيت خداى تعالى در ربوبيت، و در
مساله بعثت در قيامت، و در مساله نبوت و شرايع عينا مانند دسته قبلى آيات است كه
در آنها نيز برداشت سخن بهمين منوال بود.
(وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شَيْئاً
...).
كلمه
امهات جمع ام: مادر است و حرف ها در آن زائده است،
نظير كلمه اهراقة: ريختن مايع كه در اصل اراقه بوده،
البته جمع ام همانطور كه امهات مىآيد امات
هم مىآيد. بعضى[1] هم
گفتهاند امهات در انسان به كار مىرود و امات در غير
انسان از حيوانات. و كلمه افئدة جمع قله فؤاد است، كه به
معناى قلب و فهم است، و براى اين كلمه جمع كثرتى ديده نشده.
[در آيه:(وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شَيْئاً) علم حصولى
انسان در بدو تولد نفى شده است]
و اينكه
فرمود:(وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ
أُمَّهاتِكُمْ) اشاره است به تولد، و جمله(لا
تَعْلَمُونَ شَيْئاً) حال از ضمير خطاب است، يعنى شما را از
رحمهاى مادرانتان متولد كرد، در حالى كه شما از اين معلوماتى كه بعدا از طريق حس
و خيال و عقل درك كرديد خالى بوديد.
اين آيه
نظريه علماء نفس را تاييد مىكند كه مىگويند: لوح نفس بشر در ابتداى تكونش از هر
نقشى خالى است- به طورى كه گفته شد- و بعدا به تدريج چيزهايى در آن نقش مىبندد.
البته اين در
باره علم انسان است به غير خودش، چون عرفا علم به خويشتن را يعلم شيئا
نمىگويند، دليل قرآنى بر اين مطلب قول خداى تعالى است كه در آيات قبلى در باره
كسى كه به حد ارذل العمر (پيرى) برسد مىفرمود:(لِكَيْ لا
يَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَيْئاً) چون اين از ضروريات است كه چنين كسى در چنين
حالى عالم به نفس خود هست و هر چه پيرتر شود نسبت به خودش جاهل نمىشود.
يكى از
مفسرين[2] به عموم
آيه استدلال كرده است بر اينكه علم حضورى- يعنى علم انسان به خودش- مانند ساير
علوم، يعنى علوم حصولى، در ابتداى پيدايش انسان نبوده و بعدا