نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 40
آيات كه اگر در قرآن
كريم جستجو كنى خواهى يافت، و گويا اين تفاوت و اختلاف در خطاب بخاطر اين است كه
دو گروه كفار و مؤمنين را به يك جور مورد خطاب قرار نداده باشد[1].
گويا مراد
زمخشرى از تفاوت در تعبير و خطاب، اين باشد كه گناه قابل آمرزش هر دو طايفه يكى
است، و آن عبارت است از همه گناهان. چيزى كه هست، شرافت مقام ايمان اقتضاء دارد كه
در خطاب به ايشان تصريح به اين معنا بكند و بفرمايد همه گناهان شما را مىآمرزد، و
در خطاب به كفار اكتفاء به آمرزش بعضى از آنها بكند و نسبت به ما بقى سكوت كند، و
آمرزش بعضى از گناهان منافات با آمرزش بعضى ديگر ندارد. بايد مراد زمخشرى از تفاوت
مذكور اين باشد، و گرنه صرف تفاوت در خطاب، هيچگاه باعث نمىشود كه گوينده، مرتكب
خلاف واقع شود.
(وَ يُؤَخِّرَكُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى)- يعنى خداوند، در
عقوبت و هلاكت شما عجله نمىكند، بلكه آن را تا زمانى كه هرگز تاخير ندارد، و براى
شما معين كرده است به تاخير مىاندازد و قول او تخلفپذير نيست و ما در تفسير اول
سوره انعام، گذرانديم كه اجل دو تا است:
يكى اجل معلق
و موقوف، و يكى اجل مسمى كه هيچ تاخير نمىپذيرد، و يكى از ادله اين معنا، گفتار
حضرت نوح (ع) است كه در همين مقام به مردم خود گفته و خداوند آن را چنين حكايت
مىكند:(وَ يُؤَخِّرْكُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ أَجَلَ
اللَّهِ إِذا جاءَ لا يُؤَخَّرُ)[2].
[توضيحى در
باره معجزه در بيان جمله: فاتوا بسلطان مبين ]
در مباحث
نبوت در جلد دوم اين كتاب گذشت كه گفتيم: آيت معجزه، حجت و دليلى است عام، بر نبوت
هر پيغمبرى، نه حجت عاميانه و مخصوص عوام، مخصوصا معجزه وحى و نبوت كه خود يك نوع
اتصال به غيب مىباشد امرى خارق العاده در ميان افراد بشر است كه در بين خود، نظير
آن را نمىيابند، پس هر كه مدعى نبوت باشد بايد ادعاى خود را اثبات كند، و راهى
براى اثبات آن ندارد جز از طريق خارق عادت ديگرى كه دلالت بر صحت