نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 391
[لازمه مالكيت
مطلقه خدا اينست كه فقط او معبود و دين دائما از او باشد ((لَهُ الدِّينُ واصِباً))]
است متوجه
خود مىسازيم، و از شرورى كه باز بدست ايشان است بر حذر مىمانيم معناى تقرب به
خدا با شفاعت آلهه هم همين است، پس معلوم شد كه تقدم مفعول بر فعل از باب قصر قلب
است نه قصر افراد.
و ظاهرا امر
به رهبه، كنايه باشد از امر به عبادت، و خلاصه معناى از من
بترسيد ، مرا بپرستيد است، و اگر بجاى اين، آن را آورد براى اين
بود كه قبلا گفتگو از سجده تمامى موجودات در بين بود كه خود، اصل در تشريع عبادت و
ترس ملائكه بود، و در آنجا گفتيم كه ترس ملائكه ترس از جلال و مهابت خدا بود نه
ترس از عقاب، در اينجا نيز مقصود همان است (دقت فرمائيد).
راغب در
مفردات گفته: كلمه وصب به معناى بيمارى مزمن و غير قابل علاج است،
گفته مىشود وصب فلان يعنى فلانى بيمار شد، و فلان وصب
يعنى فلانى بيمار است. در باب افعال هم همين معنا را مىدهد، گفته مىشود
اوصبه كذا يعنى فلان پيش آمد او را بيمار كرد، و يتوصب به معنى
يتوجع (درد مىبرد) است، خداى تعالى فرموده (وَ لَهُمْ
عَذابٌ واصِبٌ)- براى ايشان است عذابى لازم ، و نيز فرموده: (وَ لَهُ
الدِّينُ واصِباً)- براى او است دينى دائم آيه اول تهديدى است به كسانى كه دو
اله براى خود گرفتند، و كلمه واصب مىفهماند كه جزاى مذكور، عذابى هميشگى و شديد
است.
دين در اين آيه به معناى طاعت، و واصب به معناى دايم است، يعنى
حق انسان است كه خدا را دائما و در همه احوال اطاعت كند، هم چنان كه ملائكه را
اينطور توصيف كرد كه:(لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ
يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ) و گفته مىشود وصب وصوبا يعنى دايم
شد دايم شدنى، و وصب الدين يعنى دين، واجب و لازم شد، و مفازة
واصبة يعنى بيابانى دور، به حدى كه آخر ندارد.[1]
آيه شريفه و آيه بعد از آن بر وحدانيت خدا در الوهيت به معنى معبوديت به حق احتجاج
مىكند و مىفرمايد كه: دين تنها و تنها براى او است و احدى حق تشريع شريعت ندارد،
و نيز حق ندارد كه مردم اطاعتش كنند، و بنا بر اين، اين آيه و ما بعد آن در مقام
تعليل جمله سابق است، كه مشركين آن را انكار مىكردند.
پس جمله(وَ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ) احتجاج بر وحدانيت
خدا در ربوبيت