نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 38
حال كه اين معنا روشن
گرديد، مطلب ديگرى را نيز به روشنى در خواهى يافت و آن اينكه جمله(يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُمْ مِنْ
ذُنُوبِكُمْ وَ يُؤَخِّرَكُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى) كه نقل كلام رسولان است، اشاره به اين است كه حجت و برهان
مزبور، برهان بر نبوت عامه است، نه نبوت پيغمبر خاصى، و جمله(لِيَغْفِرَ لَكُمْ ...) اشاره به نتيجه اخروى دعوت انبياء است، و جمله(وَ يُؤَخِّرَكُمْ ...) اشاره به نتيجه دنيوى آن است، و اگر نتيجه اخروى
دعوت را، مقدم بر نتيجه دنيوى آن ذكر كرده، براى اين است كه آخرت خانه دائمى است و
مقصود اصلى دعوت است.
و اگر
پيامبران، دعوت را در كلام خود به خداى سبحان نسبت دادند براى تنبيه و آگاهى دادن
به حقانيت اين كلام بود در مقابل گفتار كفار كه دعوت را به انبياء نسبت داده و
گفته بودند:(تَدْعُونَنا إِلَيْهِ).
[معناى
جمله:(لِيَغْفِرَ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ) و وجوهى
كه در مورد حرف من در اين جمله گفته شده است]
و اگر به جاى
اينكه بفرمايد: ليغفر لكم ذنوبكم تا گناهانتان را بيامرزد فرمود:
من
ذنوبكم از گناهانتان به اين منظور بوده كه تبعيض را برساند و بفهماند كه
بعضى از گناهان آمرزيده مىشود. و شايد از اين جهت باشد كه بطور كلى آمرزش بقدر
اطاعت است، و چون جامعه بشرى از معصيتى كه موجب مؤاخذه باشد خالى نيست، پس به هر
حال، گناهان آمرزيده شده، پارهاى از گناهان اجتماع است، نه همه آنها (دقت
فرماييد).
بعضى[1] گفتهاند: مراد از گناهان مورد
آمرزش، حق اللَّه است، نه حق الناس، ليكن اين قول رد شده، چون از رسول اكرم 6 به
طريق صحيحى روايت شده كه فرموده: اسلام، گناهان قبل را از بين مىبرد، چه حق الناس
و چه حق اللَّه.
بعضى[2] ديگر از مفسرين گفتهاند:
كلمه من در من ذنوبكم زايد است، و به عنوان تاييد گفتار
خود، آيه(يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ) را آوردهاند كه
كلمه من در آن نيست، و گفتهاند: پس معلوم مىشود در اينجا هم كه هست،
زيادى است و معنايى افاده نمىكند.
اين را ما
جواب مىدهيم كه حرف من تنها در كلام منفى، زائده مىشود نه در كلام
مثبت، آن هم بطورى كه گفتهاند به شرطى كه مدخولش نكره باشد نه معرفه، مثلا گفته
مىشود: ما جاءني من رجل هيچ مردى نزد من نيامد ، ولى گفته نمىشود:
ليغفر من