نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 364
و شيخ در امالى به
سند خود از ابى اسحاق همدانى از امير المؤمنين (ع) روايت كرده كه در ضمن نامهاى
كه به اهل مصر نوشتند فرمودند: يا عباد اللَّه ان اقرب ما يكون العبد من
المغفرة و الرحمة حين يعمل بطاعته و ينصح فى توبته عليكم بتقوى اللَّه فانها يجمع
الخير و لا خير غيرها و يدرك بها من خير الدنيا و خير الآخرة، قال اللَّه عز و جل:(وَ قِيلَ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا ما ذا
أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قالُوا خَيْراً لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هذِهِ الدُّنْيا
حَسَنَةٌ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقِينَ)- يعنى: اى بندگان خدا نزديكترين حالى كه انسان
به آمرزش خدا و رحمت او دارد آن موقعى است كه به طاعت خدا عمل كند و بطور جدى توبه
نمايد، بر شما باد تقوا، كه تمامى خيرات را براى شما جمع مىكند، و اصولا غير از
تقوا چيز ديگرى نيست، به وسيله تقوى است كه آدمى به سهمى از خير دنيا و آخرت
مىرسد، هم چنان كه خداى تعالى فرمود: و به كسانى كه پرهيز كردند گفته مىشود
پروردگارتان چه چيز نازل كرده بود؟ مىگويند خير را آرى براى كسانى كه خوبى كنند
در اين دنيا حسنهاى است و البته آخرت براى متقين بهترين سر منزل است [1].
[روايتى در
باره سلطنت و قدرت نامحدود خدا]
و در تفسير
عياشى از ابن مسكان از ابى جعفر (ع) در ذيل جمله(وَ
لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقِينَ) روايت كرده كه فرمود: يعنى دنيا.[2] و در تفسير قمى در ذيل
جمله(الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ طَيِّبِينَ) از امام نقل
كرده كه فرمود: منظور مؤمنينند كه ميلادشان در دنيا ميلادى طيب است[3].
مؤلف: با در
نظر گرفتن اينكه جمله(الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ
ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ ...) در مقابل آن قرار دارد معناى روشنى از روايت
مذكور به دست نمىدهد ولى چون روايت ضعيف است امر سهل است.
[ (رواياتى
در ذيل:(الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ)،(... قالُوا خَيْراً)،(قالُوا أَساطِيرُ-
الْأَوَّلِينَ) و ...)]
و در الدر
المنثور است كه ابن ابى حاتم از سدى نقل كرده كه گفت قريش جمع شدند و
با هم گفتند محمد 6 مردى شيرين زبان است وقتى شخصى با او هم صحبت شود آن چنان در
وى اثر مىگذارد كه گويى عقلش را مىبرد و لذا بايد بگرديد و از اشراف خود عده
معدودى انتخاب كنيد كه انسابشان معروف باشد، و غريبهها همه آنان را بشناسند، و آن
گاه هر يك را هر شب و يا يك شب در ميان به سر راهى از راههاى
[1] امالى شيخ مفيد ص 260. ح 3 با اندكى اختلاف در عبارت