نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 322
صفات غير خدا يكسان
نيست، و استفهام در آن استفهام انكارى است، و مراد از كسى كه خلق
نمىكند همان خدايان دروغين آنان است كه مىپرستيدند.
بيان اين
مطلب هم- همانگونه كه از بيان گذشته روشن شد- اين است كه خداى سبحان، موجودات را
خلق مىكند و در خلقتش هم استمرار دارد، پس چنين كسى با كسى كه هيچ خلق نمىكند
يكسان نيست، زيرا خدا موجودات را خلق مىكند و مالك آنها و آثار آنها است، آثارى
كه نظام خود آنها و نظام عام عالم به آنها بستگى دارد.
و اينكه
فرمود:(وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها
...) اشاره است به زيادى نعمتهاى الهى، و كثرتى كه از حيطه شمارش بيرون
است، چون در حقيقت، هيچ موجودى نيست مگر آنكه در مقايسه با نظام كلى عالم، نعمت
است، هر چند كه بعضى از موجودات نسبت به بعضى ديگر، نعمت نباشد.
[بيان
نكتهاى كه در تعليل(وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا
تُحْصُوها) به(إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ) وجود دارد
و اشاره به ارتباط بين مفهوم نعمت با رحمت و مغفرت ]
خداى سبحان
همين بسيارى نعمت را تعليل مىكند به اينكه:(إِنَّ
اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ) و اين خود از لطيفترين و دقيقترين تعليلها
است، چون با اين تعبير مىفهماند كه خروج نعمت از حد شمارش، از بركات دو صفت مغفرت
و رحمت اوست، با مغفرتش كه همان پوشاندن است بدى نقص و قصور اشياء را مىپوشاند و
با رحمتش كه اتمام نقص و رفع حاجت است، خير و كمال هر چيزى را ظاهر مىسازد و به
زيور جمالش مىآرايد، بنا بر اين، مغفرت و رحمت او بر تمامى موجودات گسترده است،
چون هر چيزى را كه فرض كنى وقتى براى چيز ديگرى خير و نفع شد، در نتيجه نسبت به آن
نعمت حساب مىشود پس بعضى از اشياء نسبت به بعضى ديگر نعمت است، در نهايت نعمت خدا
همان سعه و عموميتى را دارد كه مغفرت و رحمتش دارد، و بهمين جهت فرمود:(إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها) (دقت فرماييد).
اين آيه از
آياتى است كه در آن مغفرت بكار رفته بدون اينكه سخنى از گناه كه در عرف متشرعه
عبارت است از معصيت امر مولوى به ميان آمده باشد.
جمله(وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تُسِرُّونَ وَ ما تُعْلِنُونَ) اشاره است به ركن
سوم از اركان ربوبيت كه همان علم باشد، چون اله اگر متصف به علم نباشد
عبادت كردن و نكردن بندگان برايش يكسان است، پس عبادت او لغو و بى اثر خواهد بود،
ناگزير لازم است كه رب معبود، داراى علم باشد، البته نه هر علمى، بلكه علم به ظاهر
و باطن بندهاش، زيرا قوام عبادت، به نيت است، و عمل وقتى عبادت محسوب مىشود كه
با نيت صالح انجام شده باشد، و نيت هم مربوط به ضمير و باطن بنده است، و علم به
اينكه عبادت، حقيقت معناى
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 322