نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 238
براى اينكه هيچ
رابطهاى ميان سرپيچى او و معصيت انسان نيست، تا آن سبب اين شود، و ابليس با
سرپيچى خودش وسيله معصيت بشر را فراهم كند.
بلكه مقصود
از اين اغواء آن غوايتى است كه از خطاب خدايى استشمام نمود، و فهميد كه لعنت مطلقه
خدا كه همان دورى از رحمت او و گمراهى از طريق سعادت است، براى هميشه در بارهاش
مسلم شده، البته اين استقرار لعنت گزافى و بيهوده نبوده، بلكه اثر آن اغوايى است
كه خودش براى خود پسنديد، پس اضلال خداى تعالى در باره او اضلال ابتدايى نيست،
بلكه اضلال مجازاتى است، كه مكرر گفتهايم جائز است و هيچ اشكالى ندارد، و به همين
جهت بود كه خداى تعالى هم آن را انكار نكرد و در آيه:(يُضِلُّ
بِهِ كَثِيراً وَ يَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلَّا
الْفاسِقِينَ)[1] به بيانى كه
در ذيل آن و در چند جاى اين كتاب گذرانديم، به آن اعتراف و تصريح نموده است.
اينجاست كه
معناى سببيت اغواى شيطان براى غوايت مردم درست در مىآيد، يعنى بخاطر اينكه او
خودش دور از رحمت خدا و دور از سعادت شده و اين دورى بخاطر لزوم و هميشگى لعنت خدا
لازمه او گشته، لذا هر وقت كه با وسوسهها و تسويلات خود به درون دلى رخنه كند، و
نزديك شود همين نزديكى او باعث دور شدن آن دل است از خدا و رحمت او. و اينكه
مىگوييم: او مردم را اغواء مىكند، معنايش اين است كه اثر غوايت خود را در آن دل
مىاندازد.
اين آن
حقيقتى است كه دقت و تدبر در آيات قرآنى آن را به دست مىدهد، و خلاصهاش اين شد
كه: منظور از اغواى خداى تعالى شيطان را، اغواء و اضلال ابتدايى نيست. بلكه به
عنوان مجازات است، و جمله(وَ إِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي) هم آن را
افاده مىكند.
[وجوهى كه
مفسران براى توجيه حمل جمله:(بِما أَغْوَيْتَنِي) بر اضلال
ابتدايى خدا ذكر كردهاند]
و اما مفسرين
اين معنا را مانند مسلميات پنداشتهاند كه جمله(بِما
أَغْوَيْتَنِي) در صورتى كه به ظاهرش حمل شود از اضلال ابتدايى سر در
مىآورد. و مسلم پنداشتهاند كه مقصود از غوايت همان سجده نكردن بر آدم است. آن
گاه براى اينكه اشكال اضلال ابتدايى را دفع كنند در مقام توجيه آيه بر آمده، و در
اصل استناد شر و صدورش از خدا كه آيا جائز است يا ممتنع اختلاف كردهاند.
[1] قرآن بسيارى را گمراه و بسيارى را هدايت مىكند و گمراه
نمىكند با آن مگر فاسقان را. سوره بقره، آيه 26.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 238