نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 191
ابى العاص است، كه در
خصوص آيه(إِنَّ اللَّهَ
يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ)
نقل آن گذشت.
و از آنچه
گذشت معلوم شد كه اين حديث خبر واحدى است، آنهم در خصوص يك آيه، و اين چه ربطى
دارد به محل و موضع تمامى آيات.
و اما اينكه
گفتند قرآن به همين ترتيب در لوح محفوظ نوشته شده بود ... منظورشان
اشاره به روايت مستفيضهاى است كه از طرق عامه و خاصه وارد شده مبنى بر اينكه قرآن
تماما از لوح محفوظ به آسمان دنيا نازل شده، و از آنجا آيه آيه بر رسول خدا 6
نازل گرديد. ليكن روايات اين را ندارد كه ترتيب آيات قرآنى در لوح محفوظ و در
آسمان دنيا به همين ترتيبى بوده كه در دست ماست. علاوه بر اينكه به زودى ان شاء
اللَّه گفتارى در معناى نوشته شدن قرآن در لوح محفوظ و نزولش به آسمان دنيا، در
ذيل آيه مناسب آن مانند آيه اول دو سوره زخرف و دخان، و در سوره قدر خواهد آمد.
و اما اينكه
گفتند و از نقل متواتر يقين شده كه اين ترتيب به سفارش رسول خدا 6 بود
... خواننده كاملا واقف شد كه چنين ادعايى بى دليل است، و چنين تواترى نسبت
به يك يك آيهها در بين نيست، و چگونه مىتواند باشد با اينكه روايات بىشمارى
داريم كه مىگويند: ابن مسعود دو سوره قل اعوذ را در مصحف خود ننوشته
بود، و در پاسخ كسى كه اعتراض كرده بود گفت: اين دو سوره جزء قرآن نيست، بلكه به
منظور محافظت حسن و حسين از گزند نازل شده بود و هر جا مصحفى مىديد اين دو سوره
را از آن پاك مىكرد و از او نقل نشده كه از نظريهاش برگشته باشد، حال مىپرسيم
چگونه اين تواتر بر ابن مسعود در تمام عمرش آن هم بعد از جمع اول مخفى مانده؟.
فصل هفتم:
[رد روايات انساء كه از طرق عامه وارد شده و بر منسوخ التلاوه شدن پارهاى از آيات
وحى دلالت مىكنند]
راجع به بحث
قبلى بحث ديگرى پيش مىآيد، و آن گفتگو در باره روايات انساء (از ياد بردن) است،
كه قبلا هم بطور اجمال به آن اشاره شد. اين روايات از طرق عامه در باره نسخ و
انساء قرآن وارد شده كه روايات تحريف به معناى نقصان و تغيير قرآن را هم حمل بر آن
نمودهاند.
يكى از آنها
روايتى است كه الدر المنثور از ابن ابى حاتم و حاكم- در كتاب الكنى- و ابن عدى و
ابن عساكر از ابن عباس نقل كردهاند كه گفت: از آنجايى كه
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 191