نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 185
و به زودى استدلال
بعضى از مفسرين را بر اين مطلب به رواياتى كه مىگويد قرآن يك نوبت از اول
تا به آخر از لوح محفوظ به آسمان دنيا نازل شد و بار ديگر به تدريج از آنجا به
رسول خدا نازل گرديد [1] خواهيم
آورد.
[ترتيب
آيات قرآن نيز توقيفى نبوده و بدون دخالت صحابه انجام نشده است]
3- اينكه
رديف كردن آيات به ترتيبى كه الآن در قرآنها است با اينكه اين آيات متفرق نازل شده
بدون دخالت اصحاب نبوده است، و از ظاهر رواياتى كه در گذشته داستان جمع آورى نوبت
اول را نقل مىكرد بر مىآيد كه اصحاب در اين كار اجتهاد و نظريه و سليقه خود را
بكار زدهاند.
و اما روايت
عثمان بن ابى العاص از رسول خدا 6 كه فرمود:
جبرئيل نزد من آمد و گفت بايد آيه(إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ
بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ ...) را در فلان موضع از سوره جاى دهى [2] بيش از اين دلالت ندارد كه عمل
رسول خدا 6 در پارهاى آيات چنين بوده باشد، نه در تمام آنها.
و به فرض هم
كه تسليم شويم و قبول كنيم كه روايت چنين دلالتى دارد ربطى به قرآن موجود در دست
ما ندارد، زيرا رواياتى كه در دست داريم و در ابحاث گذشته نقل كرديم دلالت ندارد
بر مطابقت ترتيب اصحاب با ترتيب رسول خدا 6. و صرف حسن ظنى كه ما به اصحاب داريم
باعث نمىشود كه چنين دلالتى در آن روايات پيدا شود. بله اين معنا را افاده مىكند
كه اصحاب تعمدى بر مخالفت ترتيب رسول خدا 6 در آنجا كه علم به ترتيب آن جناب
داشتهاند نورزيدهاند، و اما آنجايى كه از ترتيب رسول خدا 6 اطلاعى نداشتند باز
مطابق ترتيب او سورهها و آيهها را ترتيب داده باشند از كجا؟ و اتفاقا در روايات
مربوط به جمع اول بهترين شواهدى هست كه شهادت مىدهند بر اينكه اصحاب ترتيب رسول
خدا 6 را در همه آيات نمىدانستند، و به اينكه جاى هر آيهاى كجاست علم نداشتند،
و حتى حافظ تمامى آيات هم نبودند.
علاوه بر لحن
روايات مذكور روايات مستفيضى از طرق شيعه[3]
و اهل[4] سنت آمده
كه رسول خدا 6 و صحابهاش وقتى تمام شدن سوره را مىفهميدند كه بسم اللَّه ديگرى
نازل مىشد، آن وقت مىفهميدند سوره قبلى تمام شد. و اين معنا را