نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 111
علاوه بر دلالت بر
نبودن زراعت اين معنا را هم مىرساند كه زمين غير ذى زرع اصلا شايستگى زراعت را
ندارد، مثلا شورهزار و يا ريگزار است، و آن موادى كه روييدنىها در روييدن احتياج
دارند، را ندارد، به خلاف آن تعبير ديگر كه فقط نبودن زرع را مىرساند، و اين نكته
در جمله( قُرْآناً
عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ)- قرآنى
عربى غير معوج [1] نيز هست.
و اگر خانه
را به خدا نسبت داده از اين باب است كه خانه مزبور براى منظورى ساخته شده كه جز
براى خدا صلاحيت ندارد، و آن عبادت است.
و مقصود
از محرم بودن آن، همان حرمتى است كه خداوند براى خانه تشريع نموده. و
ظرف مكان(عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ) متعلق به جمله
اسكنت است.
[دعاى
ابراهيم (ع) كه عرض كرد: (رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ ...) بعد
از بناى كعبه و ساخته و آباد شدن مكه بوده است]
اين جمله،
يعنى جمله(رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ) تا كلمه
المحرم كه يك فقره از دعاى ابراهيم (ع) است، خود شاهد بر مطلبى است كه ما
قبلا گفتيم كه آن جناب اين دعا را بعد از ساختن كعبه و ساخته شدن شهر مكه و آبادى
آن كرده است، هم چنان كه آيه(الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ
لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ) نيز شاهد بر اين
معنا است.
بنا بر اين،
ديگر جاى اين اشكال باقى نمىماند كه چطور ابراهيم (ع) در روز ورودش به وادى غير
ذى زرع آنجا را خانه خدا ناميده با اينكه آن روز كعبه را بنا ننهاده بود تا چه رسد
به اينكه در پاسخش گفته شود كه به علم غيب مىدانست كه به زودى مامور ساختن بيت
اللَّه الحرام مىشود؟ و يا گفته شود كه وى مىدانست كه در قرون گذشته در اين وادى
خانه خدا بوده، و طوائفى از مردم آن را خراب كردند، و يا خداوند در واقعه طوفان آن
را به آسمان برد[2].
تازه به فرضى
كه با اين جوابها اشكال مذكور رفع شود نمىدانيم صاحبان اين جوابها اشكال در جمله(رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً)، و در جمله(وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ)، را چگونه رفع
مىكنند؟ چون ظاهر جمله اولى اين است كه اين دعا را وقتى نموده كه مكه به صورت بلد
و شهر در آمده بوده است. هم چنان كه ظاهر جمله دومى اين است كه اين دعا را وقتى
نموده كه هم اسماعيل را داشته و هم اسحاق را.