responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 493

به زبان آورد باز اينان هدايت نمى‌شوند مگر آنكه خدا بخواهد .

[سه وجه در معناى آيه:(أَ فَلَمْ يَيْأَسِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنْ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِيعاً)]

(أَ فَلَمْ يَيْأَسِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنْ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِيعاً).

اين آيه تفريع بر مطالب قبل است، و در معناى آن سه وجه گفته‌اند:

1- بعضى‌[1] گفته‌اند: كلمه ياس بر اساس لغت هوازن به معناى علم است و نيز بعضى‌[2] گفته‌اند كه اين معنا بر مبناى لغت حى كه قبيله‌اى از نخع مى‌باشند است. و استدلال كرده‌اند به شعر يكى از شعراى نخع به نام سحيم بن وثيل رباحى كه گفته است:

اقول لهم بالشعب اذ ياسروننى‌

ا لم تيأسوا انى ابن فارس زهدم‌[3]

و نيز استدلال كرده‌اند به شعر رباح بن عدى كه گفته است:

ا لم ييأس الاقوام انى انا ابنه‌

و ان كنت عن ارض العشيرة نائيا[4]

و بنا بر اين لغت، حاصل تفريع اين نمى‌شود كه وقتى اسباب، قدرت هدايت اينان را ندارند، حتى قرآن هم اگر كوه‌ها را از جاى بركند و زمين را پاره پاره كند و مردگان را به زبان آورد باز نمى‌تواند ايشان را هدايت كند. و چون امر همه‌اش به دست خداست لذا واجب است مؤمنين بدانند كه خدا هدايت كفار را نخواسته، چون اگر او مى‌خواست همه مردم را هدايت مى‌كرد، چه مؤمنين را و چه كفار را، اما او كفار را هدايت نكرد و در نتيجه ايشان راه نيافتند، و نخواهند يافت.

2- بعضى‌[5] ديگر گفته‌اند: معناى كلمه ياس همان معناى نااميدى است، چيزى كه هست جمله‌(أَ فَلَمْ يَيْأَسِ) معناى علم را هم متضمن است، و مقصود بيان اين جهت است كه مؤمنين لازم است بدانند كه خدا هدايت كفار را نخواسته، و اگر مى‌خواست همه مردم را هدايت مى‌كرد، و ايشان از اينكه كفار هدايت شوند براى هميشه نااميد باشند.

پس در حقيقت تقدير كلام اين مى‌شود: ا فلم يعلم الذين آمنوا ان اللَّه لم يشأ هدايتهم و لو يشاء لهدى الناس جميعا ا و لم ييأسوا من اهتدائهم و ايمانهم يعنى: آيا كسانى كه ايمان‌


[1] ( 1 و 2) روح المعانى، ج 13، ص 156، ط بيروت. و الجامع لأحكام القرآن( تفسير القرطبى ج 9، ص 320، ط بيروت.

[2] ( 1 و 2) روح المعانى، ج 13، ص 156، ط بيروت. و الجامع لأحكام القرآن( تفسير القرطبى ج 9، ص 320، ط بيروت.

[3] من در آن دره هنگامى كه اسيرم كردند به ايشان گفتم مگر نمى‌دانيد من فرزند يكه سوار زهدم هستم.

[4] مگر اقوام نمى‌دانند كه من همين فرزند اويم- هر چند كه از سرزمين عشيره خود دور افتاده‌ام.

[5] تفسير القرطبى، ج 9، ص 156، ط بيروت.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 493
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست