نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 469
مىشود، و باعث سوء
حساب مىگردد.
[فرق
ميان خشيت و خوف و موارد استعمال هر يك]
و ظاهرا فرق
ميان خشيت و خوف اين است كه خشيت به معناى تاثر قلب از
اقبال و روى آوردن شر و يا نظير آن است، و خوف به معناى تاثر عملى انسان است به
اينكه از ترس در مقام اقدام برآمده و وسائل گريز از شر و محذور را هم فراهم سازد،
هر چند كه در دل متاثر نگشته، دچار هراس نشده باشد، و لذا مىبينيم خداى سبحان در
توصيف انبياء (ع) مىفرمايد:( وَ لا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا
اللَّهَ)[1]()، و ترس از
غير خدا را از ايشان نفى مىكند، و حال آنكه خوف را در بسيارى از جاها براى آنان
اثبات نموده، از آن جمله مىفرمايد:(فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً
مُوسى)[2] و نيز
مىفرمايد:(وَ إِمَّا تَخافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيانَةً)[3] (و جمع ميان آن نفى
و اين اثبات بهمين است كه بگوئيم انبياء از غير خدا هيچ نمىترسند، و در موارد
مذكور در بالا در مقام پيش گيرى برآمدهاند).
و بعيد نيست
برگشت كلام راغب در فرق ميان خوف و خشيت نيز بهمين باشد، او گفته است: فرق ميان
اين دو اين است كه خشيت خوفى است كه توأم با تعظيم و بيشتر اوقات از دانايى ناشى
شود، و لذا خداى سبحان آن را به علماء اختصاص داده مىفرمايد:(إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ) (و پر واضح است كه
مقصود از خوف در اين موارد همان ترس درونى است).
و همچنين
گفتار بعضى[4] ديگر كه
در فرق ميان اين دو واژه گفتهاند: خوف هم از ناحيه مكروه حاصل مىشود و هم از
ناحيه كسى كه ممكن است اين مكروه را به آدمى برساند هم گفته مىشود: من از مرض خوف
دارم، و هم گفته مىشود من خوف دارم از اينكه فلان چيز مريضم كند، بخلاف خشيت كه
تنها از آورنده مكروه و شر است، نه از خود مكروه، و لذا گفته مىشود: خشيت
اللَّه من از خدا ترسيدم (ولى گفته نمىشود: خشيت المرض- از مرض ترسيدم). و
اگر برگشت اين كلام به همان معنايى نباشد كه ما گفتيم، كلامى قابل نقض خواهد بود و
كليت نخواهد داشت.
بعضى[5] ديگر گفتهاند: فرقهايى كه ميان
اين دو كلمه گذاشتهاند اغلبى است، نه كلى، يعنى در بيشتر موارد استعمال ديده
مىشود، نه در همه آنها.
بعضى[6] ديگر گفتهاند: اصلا فرقى ميان اين
دو لغت نيست. ولى آياتى كه ما بعنوان
[1] و نمىترسند از احدى مگر از خدا. سوره احزاب، آيه 39.