نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 442
مىافتند.
[جهت
اختصاص جمله:(وَ يُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ) به بيان
تسبيح رعد]
و نيز از
همين باب است جمله گذشته كه مىفرمود:(وَ يُسَبِّحُ الرَّعْدُ
بِحَمْدِهِ) زيرا در اين جمله آواز هولانگيز رعد را بدين جهت تسبيح خوانده كه
زبانى گويا را مجسم مىسازد كه مشغول تنزيه خداست، و دارد مىگويد كه: خداوند شبيه
مخلوقات نيست، و او را در برابر رحمتش كه بادها و ابرها و برقها مبشر آنند ثنا
مىخواند، و تمامى موجودات عالم با وجودهايشان تسبيحگوى خدايند، چون وجودهايشان
قائم و معتمد بر وجود اوست، و اين قسم تسبيح، تسبيح ذاتى موجودات است، و دلالتش هم
بر معنا دلالت ذاتى و عقلى است، و به دلالتهاى لفظى كه در آوازها و اصوات به وضع و
اعتبار هست ربطى ندارد و اذهان سادهدلان را متوجه آن تسبيح نمىكند، و ليكن رعد
با صوت هولانگيز خود در گوش و خيال آدمى آن تسبيح ذاتى را مجسم مىسازد، و بهمين
جهت هم خداوند رعد را نامبرده تا اذهان ساده و بسيط را به آن تسبيح ذاتى كه قائم
به ذات هر موجود است و بدون صدا و لفظ انجام مىشود منتقل نمايد.
و قريب بهمين
باب است آنچه كه در ابتداى سوره گذشت كه در ذيل جمله(رَفَعَ
السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها) و در ذيل جمله(وَ فِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ ...)، گفتيم:
اينكه در
استدلال به ربوبيت خداى تعالى، به امورى تمسك كرده كه اسباب و علل ظاهريش از انظار
پوشيده است، نه براى اين است كه سببيت خداى تعالى تنها در آن نوع از موجودات است،
و در امورى كه اسبابش معلوم است خداوند هيچگونه سببيتى نداشته و آن موجودات از
خداى تعالى بىنيازند، زيرا قرآن كريم تصريح مىكند بر اينكه قانون سببيت، عمومى
است، و خداوند، فوق تمامى اسباب و موجودات است. بلكه استدلال به امور مذكور بدين
منظور است كه افهام ساده و بسيط را بيدار نموده، و مساله احتياج به سبب را بوجه
بهترى در نظر آنان مجسم سازد و ايشان را وادار كند تا سبب آن امور و آن حوادث به اصطلاح
استثنايى را جستجو نموده در نهايت به اولين سبب، يعنى خداى سبحان منتهى شوند، و
اين معنا در قرآن كريم بسيار مورد استفاده قرار گرفته است.
و خلاصه: علت
اينكه قرآن افتادن سايه اجسام را در صبح و شام بر زمين، سجده ناميده بر اين اساس
است كه در اين حال معناى سجده ذاتى را كه در ذوات اشياء است با مثالى حسى ممثل
نموده، حس آدميان را براى درك معناى سجده ذاتى بيدار مىكند، و براى چنين مردمانى
راه انتقال به اين حقيقت عقلى و غير حسى را آسان مىسازد.
اين آن
معنايى است كه از تدبر و دقت در كلام خداى تعالى به دست مىآيد، آن وقت حيف نيست
اين معارف و معانى لطيف را حمل بر استعاره شعرى نموده، يا آن را مجاز بدانيم و
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 442