نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 4
مؤاخذه كردن
پروردگارت وقتى دهكدهها را مؤاخذه كند، چنين است. آرى، مؤاخذه او المانگيز و سخت
است (102).
و در اين
براى كسى كه از عذاب قيامت بترسد عبرتى (تكان دهنده) است و قيامت روزى است كه همه
مردم براى (درك) آن يك جا 9 جمع مىشوند و اين، روز حضور يافتن (همه) است (103).
و آن را جز
براى مدتى معين مؤخر نمىداريم (104).
روزى بيايد
كه هيچ كس جز به اذن او سخن نگويد و برخى از آنان بدبخت باشد (و برخى) نيكبخت
(105).
اما كسانى كه
بدبختند در آتشند و براى آنها زفير و شهيق است (106).
و تا آسمانها
و زمين هست در آن جاودانند مگر آنچه پروردگار تو بخواهد كه پروردگارت هر چه بخواهد
مىكند (107).
اما كسانى كه
نيكبختاند در بهشتند و تا آسمانها و زمين هست در آن جاودانند مگر آنچه خداى تو
بخواهد كه اين بخششى قطع نشدنى است (108).
بيان آيات
در اين آيات
به داستانهاى قبل بازگشت نموده و نظرى اجمالى و كلى در آنها نموده و سنت خدا را در
ميان بندگانش خلاصه مىكند، و آثار شومى را كه شرك به خدا براى امم گذشته ببار
آورد و آنان را به هلاكت در دنيا و عذاب جاودانه آخرت مبتلا نمود برمىشمارد تا
عبرتگيران عبرت گيرند.
(ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْقُرى نَقُصُّهُ عَلَيْكَ مِنْها قائِمٌ وَ حَصِيدٌ) كلمه
ذلك اشاره است به داستانهاى قبل، و چون كلمه من تبعيضى است
معناى آيه چنين مىشود: اين داستانها كه برايت آورديم پارهاى از داستانهاى شهرها
و دهكدهها، يا اهل آنها است كه ما برايت شرح داديم.
[دو احتمال
در معناى:(أَنْباءِ الْقُرى)]
كلمه
حصيد از ماده حصد است كه به معناى بريدن و درو كردن زراعت است.
داستانهاى
امم گذشته را به زراعت تشبيه كرده چون گاهى ايستاده و گاهى درو شده است. و معناى
آن در صورتى كه مقصود از قرى خود دهكدهها باشد نه اهل آنها، اين است
كه:
برخى از
دهكدهها كه ما برايت داستان كرديم دهكدههايى است كه به كلى از بين نرفته و هنوز
آثارى از آنها باقى است، مانند دهكده قوم لوط كه هنوز- يعنى در عصر نزول قرآن-
آثارش باقى است، و بيننده را بياد آن قوم مىاندازد. آرى، از آيه(
وَ لَقَدْ تَرَكْنا مِنْها آيَةً بَيِّنَةً لِقَوْمٍ)
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 4