responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 356

و همين كه بشير وارد شد و پيراهن يوسف را بصورت يعقوب انداخت يعقوب ديدگان از دسته رفته خود را بازيافت، و عجب اينجاست كه خداوند بعين همان چيزى كه بخاطر ديدن آن ديدگانش را گرفته بود، با همان، ديدگانش را شفا داد، آن گاه به فرزندان گفت: به شما نگفتم كه من از خدا چيزهايى سراغ دارم كه شما نمى‌دانيد؟! گفتند: اى پدر! حال براى ما استغفار كن، و آمرزش گناهان ما را از خدا بخواه ما مردمى خطا كار بوديم، يعقوب فرمود: بزودى از پروردگارم جهت شما طلب مغفرت مى‌كنم كه او غفور و رحيم است.

آن گاه تدارك سفر ديده بسوى يوسف روانه شدند، يوسف ايشان را استقبال كرد، و پدر و مادر را در آغوش گرفت، و امنيت قانونى براى زندگى آنان در مصر صادر كرد و به دربار سلطنتيشان وارد نمود و پدر و مادر را بر تخت نشانيد، آن گاه يعقوب و همسرش به اتفاق يازده فرزندش در مقابل يوسف به سجده افتادند.

يوسف گفت: پدر جان اين تعبير همان خوابى است كه من قبلا ديده بودم، پروردگارم خوابم را حقيقت كرد، آن گاه به شكرانه خدا پرداخت، كه چه رفتار لطيفى در دفع بلاياى بزرگ از وى كرد، و چه سلطنت و علمى به او ارزانى داشت.

دودمان يعقوب هم چنان در مصر ماندند، و اهل مصر يوسف را به خاطر آن خدمتى كه به ايشان كرده بود و آن منتى كه به گردن ايشان داشت بى نهايت دوست مى‌داشتند و يوسف ايشان را به دين توحيد و ملت آبائش ابراهيم و اسحاق و يعقوب دعوت مى‌كرد، كه داستان دعوتش در قصه زندانش و در سوره مؤمن آمده.

2- ثناى خداوند بر يوسف و مقام معنوى او

خداوند يوسف (ع) را از مخلصين و صديقين و محسنين خوانده، و به او حكم و علم داده و تاويل احاديثش آموخته، او را برگزيده و نعمت خود را بر او تمام كرده و به صالحينش ملحق ساخته، (اينها آن ثناهايى بود كه در سوره يوسف بر او كرده) و در سوره انعام آنجا كه بر آل نوح و ابراهيم (ع) ثنا گفته او را نيز در زمره ايشان اسم برده.

3- داستان يوسف از نظر تورات‌

توراتى كه فعلا در دست است‌[1] در باره يوسف (ع) مى‌گويد: فرزندان يعقوب‌


[1] تورات در اصحاح 35 از سفر تكوين مى‌گويد: ليئه و راحيل دو زن يعقوب بودند كه هر دو دختران لابان ارا ، بودند و راحيل كه مادر يوسف بود در موقع وضع حمل بنيامين درگذشت.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 356
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست