responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 283

[سوره يوسف (12): آيات 58 تا 62]

(وَ جاءَ إِخْوَةُ يُوسُفَ فَدَخَلُوا عَلَيْهِ فَعَرَفَهُمْ وَ هُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ (58) وَ لَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهازِهِمْ قالَ ائْتُونِي بِأَخٍ لَكُمْ مِنْ أَبِيكُمْ أَ لا تَرَوْنَ أَنِّي أُوفِي الْكَيْلَ وَ أَنَا خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ (59) فَإِنْ لَمْ تَأْتُونِي بِهِ فَلا كَيْلَ لَكُمْ عِنْدِي وَ لا تَقْرَبُونِ (60) قالُوا سَنُراوِدُ عَنْهُ أَباهُ وَ إِنَّا لَفاعِلُونَ (61) وَ قالَ لِفِتْيانِهِ اجْعَلُوا بِضاعَتَهُمْ فِي رِحالِهِمْ لَعَلَّهُمْ يَعْرِفُونَها إِذَا انْقَلَبُوا إِلى‌ أَهْلِهِمْ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (62))

ترجمه آيات‌

برادران يوسف آمدند و بر او وارد شدند، او ايشان را شناخت ولى آنها وى را نشناختند (58).

و هنگامى كه (يوسف) بار آذوقه آنها را آماده كرد گفت: (دفعه آينده) آن برادرى را كه از پدر داريد نزد من آريد، آيا نمى‌بينيد كه من حق پيمانه را ادا مى‌كنم و من بهترين ميزبانانم؟ (59).

و اگر او را نزد من نياوريد نه كيل (و پيمانه‌اى از غله) نزد من خواهيد داشت و نه (اصلا) نزديك من شويد (60).

گفتند ما با پدرش گفتگو خواهيم كرد (و سعى مى‌كنيم موافقتش را جلب نماييم) و ما اين كار را خواهيم كرد (61).

سپس به كارگزاران و غلامان خويش گفت: آنچه را به عنوان قيمت پرداخته‌اند در بارهايشان بگذاريد تا شايد پس از مراجعت به خانواده خويش آن را بشناسند و شايد برگردند (62).

بيان آيات [بيان آياتى كه وارد شدن برادران يوسف را بر يوسف 7- كه اينك حكمران بود!- و گفتگوى آنها را حكايت مى‌كنند]

فصل ديگرى از داستان يوسف (ع) است كه در چند آيه خلاصه شده و آن‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 283
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست