نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 163
مشاهده مىكرد كه
چگونه پروردگارش بر هر نفسى و عمل هر نفسى قائم و شهيد است، تا آنكه يكباره محبت
الهى دلش را مسخر نموده و واله و شيداى عشق الهى گرديد او ديگر به جز پروردگارش
همى ندارد، و ديگر چيزى او را از ياد پروردگارش حتى براى يك چشم بر هم زدن
بازنمىدارد.
اين حقيقت
براى كسى كه در آياتى كه راجع به گفتگوهاى حضرت يوسف است، دقت و تدبر كند بسيار
روشن جلوه مىكند. آرى، كسى كه در امثال:(مَعاذَ اللَّهِ إِنَّهُ
رَبِّي) و(ما كانَ لَنا أَنْ نُشْرِكَ بِاللَّهِ مِنْ شَيْءٍ) و(إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ) و(أَنْتَ وَلِيِّي فِي
الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ) و امثال آن كه همه حكايت گفتگوهاى يوسف است
كاملا دقت نمايد، همه آن احساساتى كه گفتيم براى يوسف دست داده بود، برايش روشن
مىشود، و به زودى بيان بيشترى در اين باره خواهد آمد- ان شاء اللَّه تعالى.
آرى، اين بود
احساسات يوسف كه او را به صورت شبحى درآورده بود كه در وادى آن، غير از محبت الهى
چيزى وجود نداشت، محبتى كه انيس دل او گشته بود و او را از هر چيز ديگرى بى خبر
ساخته و به صورتى درآورده بود كه معنايش همان خلوص براى خداست و ديگر غير خدا كسى
از او سهمى نداشت.
عزيز مصر در
آن روزهاى اول كه يوسف به خانهاش درآمده بود به جز اين، كه او پسر بچهاى است
صغير از نژاد عبريان و مملوك او، شناخت ديگرى نداشت. چيزى كه هست، از اينكه به
همسرش سفارش كرد كه او را گرامى بدار تا شايد به درد ما بخورد، و يا او را
پسر خود بخوانيم برمىآيد كه او در وجود يوسف وقار و مكانتى احساس مىكرده و
عظمت و كبريايى نفسانى او را از راه زيركى دريافته بود و همين احساس او را به طمع
انداخت كه شايد از او منتفع گشته يا به عنوان فرزندى خود اختصاصش دهد، به اضافه آن
حسن و جمال عجيبى كه در او مىديده است.
همسر عزيز
[احساسات همسر عزيز نسبت به يوسف 7]
همسر عزيز كه
خود عزيزه مصر بود، از طرف عزيز مامور مىشود كه يوسف را احترام كند و به او
مىگويد كه وى در اين كودك آمال و آرزوها دارد. او هم از اكرام و پذيرايى يوسف آنى
دريغ نمىورزيد، و در رسيدگى و احترام به او اهتمامى به خرج مىداد كه هيچ شباهت
به اهتمامى كه در باره يك برده زرخريد مىورزند نداشت، بلكه شباهت به پذيرايى و
عزتى داشت كه نسبت به گوهرى كريم و گرانبها و يا پاره جگرى محبوب معمول مىداشتند.
همسر
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 163