responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 142

هجوم رنجها و سختيها پايشان را نمى‌لغزاند، به خلاف غير صابران كه در اولين برخورد با ناملايمات قصد هزيمت مى‌كنند و آن چنان فرار مى‌كنند كه پشت سر خود را هم نگاه نمى‌كنند.

از همين جا معلوم مى‌شود كه صبر چه فضيلت بزرگى است، و چه راه خوبى است براى مقاومت در برابر مصائب و شكستن سورت و شدت آن، ولى با اين حال به تنهايى كافى نيست كه عافيت و سلامت را كه در مخاطره بوده برگرداند، در حقيقت صبر مانند دژى است كه انسان از ترس دشمن بدان پناهنده شود، ولى اين دژ نعمت امنيت و سلامتى و حريت حيات را به انسان عودت نمى‌دهد، و چه بسا محتاج به سبب ديگرى شود كه آن سبب رستگارى و پيروزى را تامين نمايد.

اين سبب در آيين توحيد عبارت است از خدا- عز سلطانه. يك نفر موحد وقتى ناملايمى مى‌بيند و مصيبتى به او روى مى‌آورد نخست خود را در پناه دژ محكم صبر قرار داده، بدين وسيله نظام عبوديت را در داخل خود در دست گرفته و از اختلال آن و متلاشى شدن قوا و مشاعرش جلوگيرى مى‌كند، و سپس بر پروردگار خود كه فوق همه سبب‌ها است توكل جسته، اميد مى‌دارد كه او وى را از شرى كه روى آورده حفظ كند، و همه اسباب را به سوى صلاح حال او متوجه سازد، كه در اين صورت كار او كار خود خداى تعالى شده، و خدا هم كه بر كار خود مسلط است، اسباب را هر چند سبب بيچارگى او باشد به سوى سعادت و پيروزى او جريان مى‌دهد، و ما در اين باره در تفسير آيه‌(وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ)[1] در جلد اول اين كتاب بحثى را گذرانديم.

[صبر، توأم با توكل كار ساز است‌]

به خاطر همه اين جهات بود كه يعقوب بعد از آنكه فرمود:(فَصَبْرٌ جَمِيلٌ) دنبالش گفت:(وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلى‌ ما تَصِفُونَ) و كلمه صبر را با كلمه توكل تمام كرد، نظير آنكه در آيات بعدى همين معنا را رعايت نموده چنين گفت:(فَصَبْرٌ جَمِيلٌ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَنِي بِهِمْ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ...)[2].

پس جمله‌(وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلى‌ ما تَصِفُونَ)- كه راستى كلام عجيبى است- توكل يعقوب را بر خداى تعالى بيان نموده، مى‌فرمايد: من مى‌دانم كه شما در اين قضيه مكر و حيله‌اى به كار برده‌ايد، و مى‌دانم كه يوسف را گرگ نخورده، و ليكن در كشف دروغ شما و دست‌يابى بر يوسف به اسباب ظاهرى كه بدون اذن خدا هيچ اثرى ندارند دست نمى‌زنم و در


[1] سوره بقره، آيه 45.

[2] سوره يوسف، آيه 83.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 142
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست