responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 139

حال بايد ديد چرا چنين است؟ دليلش اين است كه بطور كلى در اين عالم، نظامى حكومت مى‌كند كه به واسطه آن نظام در اجزاء و ابعاض عالم نسبت‌ها و اضافاتى برقرار و در نتيجه ابعاض به يكديگر متصل و مربوط مى‌شوند و اين اضافات نسبت‌هايى غير متغيرند، پس هر حادثى از حوادث كه فرض كنيم وقتى در خارج واقع مى‌شود لوازم و ملزوماتى متناسب با خود دارند كه به هيچ وجه از يكديگر منفك نمى‌شوند، و در بين تمامى لوازم و ملزومات آثارى است كه بعضى را بر بعضى ديگر متصل مى‌سازد، بطورى كه اگر به يكى از آنها خللى وارد آيد همه مختل مى‌شود، و اگر همان مختل، سالم گردد همه سلسله سالم مى‌شود، و اين قانونى است كلى و استثناء ناپذير.

مثلا اگر جسمى از مكانى به مكانى ديگر انتقال يابد، از لوازم اين انتقال آن است كه ديگر در آن زمان آن جسم در مكان اول نباشد، بلكه از آن و از لوازم آن و هر چه كه متصل به آن است دور و غايب باشد، و نيز مكان اول از آن خالى و مكان دوم مشغول به آن باشد، و نيز اينكه فاصله‌اى را كه ميان دو مكان است بپيمايد، و همچنين لوازم ديگر كه اگر يكى از آنها اختلال يابد- مثلا در همان زمان باز هم مكان اول شاغل آن جسم باشد- تمامى لوازمى كه شمرديم مختل شده، ديگر صدق نخواهند داشت.

و انسان و هر سبب ديگرى كه فرض شود نمى‌تواند حقيقتى از حقايق هستى را به نوعى تدليس و تردستى بپوشاند، و در عين حال تمام لوازم و ملزومات مربوط به آن را هم مستور بدارد، و يا آن حقيقت را بطور كلى از محل واقعيش (كه محفوف به آن لوازم و ملزومات است) خارج كند، و يا از مجراى هستى‌اش تحريف نمايد، و به فرضى هم كه بتواند يكى از لوازم را هم مستور سازد، لوازم ديگرش سر درمى‌آورد، و به فرضى كه آن را هم در پرده كند لازم سومى ظاهر مى‌شود، و همچنين تا حقيقت پنهان شده آشكارا گردد.

از همين جا است كه مى‌گويند حكومت و دولت از آن حق است هر چند باطل جولان و عرض اندامى هم بكند. و نيز مى‌گويند ارزش از آن صدق است هر چند احيانا باطلى مورد رغبت قرار بگيرد، و نيز از همين جهت است كه خداى تعالى فرموده:(إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّارٌ)[1] و نيز فرموده:(إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ)[2] و نيز فرموده:(إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لا يُفْلِحُونَ)[3] و فرموده:


[1] خداوند هدايت نمى‌كند آن كس راى كه دروغگو و كافر كيش است. سوره زمر، آيه 3.

[2] خدا هدايت نمى‌كند كسى راى كه او زياده‌رو و دروغ‌پرداز است. سوره مؤمن، آيه 28.

[3] آنان كه دروغ بر خدا مى‌بندند رستگار نمى‌شوند. سوره نحل، آيه 116

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 139
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست