نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 120
يوسف و برادر تنىاش
مىباشد كه عدهشان ده نفر بوده، و به شهادت جمله(وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ) مردانى نيرومند بودهاند كه رتق و فتق امور خاندان يعقوب و
اداره گوسفندان و اموالش به دست ايشان بوده.
و اينكه
گفتند يوسف و برادرش با اينكه او برادر ايشان هم بوده، و همه فرزندان
يعقوب بودهاند، خود مشعر به اين است كه يوسف و اين برادرش از يك مادر بوده، و نسبت
به آن ده نفر فقط برادر پدرى بودهاند. و از روايات برمىآيد كه اسم برادر پدر و
مادرى يوسف بنيامين بوده. و از سياق آيات برمىآيد كه هر دوى آنان
اطفالى صغير بودهاند و كارى از آنان ساخته نبوده، و در اداره خانه يعقوب و تدبير
چهارپايان آن جناب مداخلهاى نداشتهاند.
جمله(وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ) يعنى: و ما ده نفر قوى هستيم كه ضعف بعضى با
قوت بعضى ديگر جبران شده. اين جمله حال از جمله قبلى است و بر حسادت و غيظ و كينه
آنان نسبت به پدرشان يعقوب دلالت مىكند، كه ناشى از محبت بيشتر وى نسبت به آن دو
بوده، و به منزله تتمه تعليل جمله(إِنَّ أَبانا لَفِي ضَلالٍ
مُبِينٍ) است.
[مراد
پسران يعقوب 7 در جمله:(إِنَّ أَبانا لَفِي ضَلالٍ
مُبِينٍ) ضلالت در امر زندگى است نه در دين]
پسران يعقوب
با جمله(إِنَّ أَبانا لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ) حكم كردند
بر اينكه پدرشان در گمراهى است، و مقصودشان از گمراهى، كج سليقهگى و فساد روش
است، نه گمراهى در دين.
براى اينكه
اولا استدلال ايشان اين معنى را مىرساند، چون در مذاكره خود گفتند كه ما جماعتى
نيرومند و كمك كار يكديگر و متعصب نسبت به يكديگريم، و تدبير شؤون زندگى پدر و
اصلاح امور معاش و دفع هر مكروهى از وى بدست ما و قائم به ماست، و يوسف و برادرش
دو طفل صغيرند كه كوچكترين اثرى در وضع زندگى پدر نداشته، بلكه هر كدام به نوبه
خود سربارى بر پدر و بر ما هستند، و با چنين وضعى محبت و توجه تام پدر ما نسبت به
آن دو، و اعراضش از ما روش ناصحيحى است، زيرا حكمت و عقل معاش اقتضاء مىكند كه
انسان نسبت به هر يك از اسباب و وسايل زندگيش به قدر دخالت آن در زندگى اهتمام
بورزد، و اما اينكه آدمى تمامى اهتمام خود را از همه اسباب و وسايل مؤثر بريده،
مصروف چيزى كند كه دست شكستهاى بيش نيست، جز ضلالت و انحراف از صراط مستقيم زندگى
وجه ديگرى ندارد، و اين مساله هيچ ارتباطى به دين ندارد، زيرا دين اسباب ديگرى از
قبيل كفر به خدا و آيات او، و مخالفت او امر و نواهى او دارد.
و ثانيا
فرزندان يعقوب مردمى خداپرست و معتقد به نبوت پدرشان يعقوب بودهاند، به شهادت
اينكه گفتند:(وَ تَكُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْماً صالِحِينَ) و نيز در
آخر سوره گفتند:( يا أَبانَا)
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 120