نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 82
جاى هيچ ترديدى در
اين دلالت نيست، و اين خود عادلترين گواه است بر اينكه در اين كلام مجازگويى نشده،
و اساس آنكه مثل همه موارد مجازگويى كه خود ما اهل عرف داريم بر مساهله نيست، بلكه
كلامى است جدى و بر اساس حقيقت ما اهل عرف همين كه ببينيم كسى كلمه حقى گفت و ما را
به سوى آن دعوت كرد مىگوئيم او هادى به سوى حق است و او را به چنين
صفتى توصيف مىكنيم، هر چند كه خود او بدانچه مىگويد معتقد نباشد، و يا اگر تا
حدودى معتقد به گفته خويش هست به آن عمل نكند، و يا اگر عمل مىكند معناى واقعى
كلمه حق را تحقق ندهد بلكه تنها عملى انجام بدهد ولى عملش مغز و معنا نداشته باشد.
و نيز ما او را به اين صفت توصيف مىكنيم، چه اينكه خودش به خودى خود به آن كلمه
حق راه يافته باشد، و يا اينكه ديگران او را بدان هدايت كرده باشند، در حالى كه از
نظر واقع و حقيقت چنين نيست، بلكه هدايت به سوى حق يعنى رساندن افراد به حق صريح و
به متن واقع، و اين تنها كار خداى سبحان و يا كار كسانى است كه خود راه يافته
باشند، يعنى خداى تعالى آنان را بدون واسطه كسى بلكه خودش هدايت كرده باشد و آنان
بوسيله خداى تعالى راه را يافته باشند و از سوى او مامور شده باشند كه ديگران را
هدايت كنند. و ما پارهاى مطالب در اين باب در معناى آيه شريفه(وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهِيمَ رَبُّهُ
بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ)[1] ايراد كردهايم.
پس از آنچه
در معناى آيه گفتيم چند امر روشن گرديد:
[مراد از
هدايت در آيه شريفه، ايصال به مطلوب است نه صرف ارائه طريق. و اينگونه هدايت جز
كار خدا و كسانى كه بدون واسطه هدايت گشتهاند، كار كسى نيست]
يكى اينكه
منظور از هدايت به سوى حق صرف ارائه طريق و نشان دادن راه راست نيست، بلكه منظور
از آن ايصال به مطلوب است، چون اين معنا مسلم و بديهى است كه هر كسى مىتواند بگويد
راه حق كدام است، چه اينكه خود گوينده بوسيله غير و يا بالذات راه حق را يافته
باشد و يا نيافته باشد، و آيه شريفه سخن از هدايتى دارد كه كار هر كس نيست پس
معلوم مىشود منظور از آن صرف نشان دادن راه حق نيست.
دوم اينكه
منظور از جمله:(أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدى) كسى است كه
به خودى خود راه را نمىيابد، و اين دو طايفه را شامل مىشود، يكى آن كسانى را كه
اگر هدايت مىشوند بوسيله غير خود مىشوند و يكى آن كسانى كه اصلا هدايت نمىشوند،
نه به خودى خود و نه به وسيله غير نظير بتها و خدايان دروغين كه قابليت هدايت به
وسيله غير را ندارند، چون جمله(إِلَّا أَنْ يُهْدى) استثناء از
جمله:(أَمَّنْ لا يَهِدِّي) است، و اين جمله
بايد دو طائفه را شامل بشود، تا طايفه هدايت پذير به وسيله غير از آن استثناء شود.