responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 549

خداى تعالى بسوى شما باشم و مرا به وحى معارف و شرايع اختصاص داده باشد و با آيتى روشن كه دلالت بر صدق من در ادعايم مى‌كند تاييد كرده باشد باز هم من در رأى و روشم سفيه هستم؟ و آيا در چنين زمينه‌اى آنچه من شما را بدان مى‌خوانم سفاهت و دعوت من، دعوتى سفيهانه است؟ و آيا در اين دعوت من زورگويى و تحكمى است از من بر شما و يا دعوت من سلب آزادى شما است؟ اين من نيستم كه از شما سلب آزادى كرده باشم، اين خداى سبحان است كه مالك شما و مالك هر چيز است و شما به همين جهت كه مملوك خدا هستيد نسبت به ذات مقدس او نمى‌توانيد آزاد باشيد بلكه به حكم عقل و به مقتضاى بندگيتان بايد امر او را اطاعت نموده، حكمش را گردن نهيد و او به مقتضاى ربوبيتش شما را به هر چه بخواهد امر مى‌كند كه حكم تنها براى او است و شما بسوى او باز مى‌گرديد.

[جواب شعيب (ع) به اتهامى كه قومش به او زدند كه تو مى‌خواهى آزادى ما را سلب كنى‌]

در جمله‌(وَ ما أُرِيدُ أَنْ أُخالِفَكُمْ إِلى‌ ما أَنْهاكُمْ عَنْهُ) ماده مخالفت با حرف الى متعدى شده (با اينكه على القاعده بايد با حرف فى متعدى مى‌شد و مى‌فرمود: من نمى‌خواهم شما را در آنچه از آن نهيتان مى‌كنم مخالفت كنم) و اگر اينطور نفرمود و در عوض فرمود: من نمى‌خواهم شما را به سوى آنچه از آن نهيتان مى‌كنم مخالفت كنم براى اين بوده كه مخالفت در اينجا علاوه بر معناى لغوى خودش متضمن معناى ديگرى كه آن معنا هميشه با حرف الى متعدى مى‌شود نيز هست نظير ميل كردن و امثال آن و در نتيجه معناى آن چنين مى‌شود: من نمى‌خواهم با شما مخالفت نموده، به آن چيزى كه شما را از آن نهى كرده‌ام متمايل شوم ، بنا بر اين، تقدير آيه چنين است: ما اريد ان اخالفكم مائلا الى ما انهيكم عنه [1] و يا تقديرش اين است كه: ما اريد ان اميل الى ما انهيكم عنه مخالفا لكم [2].

و اين جمله جواب از تهمتى است كه به آن جناب زدند و گفتند او مى‌خواهد آزادى در عمل را از آنان سلب كند و آنان را برده خود و در تحت فرمان خود قرار دهد و بر آنان حكمرانى كند، و حاصل جواب اين است كه اگر منظور شعيب اين بوده كه آزادى را از مردم سلب كند (از خود سلب آزادى نمى‌كرد)، قهرا خودش هر چه مى‌خواست مى‌كرد و در نتيجه آنچه را كه مردم را از آن نهى كرده بود مرتكب مى‌شد و عملا با آنان مخالفت مى‌كرد، و حال آنكه او نمى‌خواست با مردم مخالفت كند، پس آن هدف نامشروعى كه مردم وى را به آن متهم كردند


[1] من نمى‌خواهم مخالفت شما كنم در حالى كه متمايل شوم به چيزى كه شما را از آن نهى كرده‌ام.

[2] من نمى‌خواهم به چيزى متمايل شوم كه شما را از آن نهى كرده‌ام در حالى كه مخالفت شما را بر سر داشته باشم.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 549
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست