responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 524

يك قوم را تشديد كنند تا مردمى ديگر عبرت بگيرند، اينگونه كارها سنت طاغيان و جباران از بشر است آن هم جباران نادان و نفهم كه شكنجه يك بيچاره‌اى را تشديد مى‌كنند تا از ديگران زهر چشم بگيرند و خداى عز و جل از چنين اعمالى مبراء است.

[سخن صاحب المنار در رد آنچه در باره كيفيت زير و رو كردن سرزمين قوم لوط (ع) توسط جبرئيل، نقل شده است‌]

صاحب المنار در تفسير خود گفته: در خرافات مفسرين كه از روايات اسرائيلى نقل شده آمده كه جبرئيل شهر لوط را با بال خود از طبقات زيرين زمين ريشه كن ساخته و آن را تا عنان آسمان بالا برد بطورى كه اهل آسمان صداى سگها و مرغهاى آن شهر را شنيدند آن گاه شهر مزبور را از همان جا پشت و رو نموده به زمين زد، طورى كه بالاى شهر، زير زمين رفت و زير شهر بالا آمد.

و اين تصور بر اساس اعتقاد متصورش درست در مى‌آيد كه لا بد معتقد بوده به اينكه اجرام آسمانى نيز سكنه دارد و اين اجرام در موقعيتى قرار دارند كه ممكن است ساكنان زمين چه انسانها و چه حيوانات به آنان نزديك بشوند و هم چنان زنده بمانند، با اينكه مشاهده و آزمايش‌هاى فعلى اين تصور را باطل مى‌سازد و در اين ايام كه من اين اوراق را مى‌نويسم ثابت شده كه هواپيماها وقتى مسافت زيادى بالا بروند به جايى مى‌رسند كه فشار هوا آن قدر كم مى‌شود كه زنده ماندن انسان در آنجا محال است و به همين جهت براى كسانى كه بخواهند تا آن ارتفاع بالا بروند كپسولهايى پر از اكسيژن مى‌سازند و در آن، مقدارى از اكسيژن مى‌ريزند كه براى آنان كافى باشد و مادامى كه در جو بالا قرار دارند از آن استنشاق كنند.

در كتاب مجيد الهى نيز به اين مساله يعنى نبودن اكسيژن در جو آسمان و اينكه بالا رفتن به آسمان سينه را تنگ و تنفس را مشكل مى‌كند اشاره‌اى آمده و فرموده:(فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ)[1].

پس اگر بگويد: اين عملى كه از جبرئيل نقل شده چيزى است كه عقل آن را محال نمى‌داند، و خلاصه كلام اينكه از ممكنات عقلى است و وقوع آن از باب خارق العاده است پس نبايد تصديق آن را موقوف بر اين بدانيم كه وضع خلقت آسمانها و سنن كاينات آن را جايز و ممكن بداند چون قوانين جارى در نظام عالم ربطى به معجزه، كه اساسش شكستن هر نظام‌


[1] كسى كه خدا بخواهد او را هدايت كند سينه‌اش را براى پذيرفتن اسلام فراخ مى‌كند و كسى كه خدا بخواهد گمراهش كند سينه‌اش را آن چنان تنگ مى‌كند كه قبول اسلام مانند رفتن به آسمان برايش دشوار بلكه محال شود. سوره انعام، آيه 125

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 524
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست