responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 516

و از آيه شريفه‌(فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُشْرِقِينَ)[1] بر مى‌آيد كه غير از خسف و غير از سنگباران شدن، عذاب صيحه نيز بر آنان نازل شده حال وضع چگونه بوده و چرا سه جور عذاب بر آنان نازل شده با اينكه براى نابوديشان يكى از آنها كافى بوده خدا مى‌داند، ولى بر حسب تئورى و فرض مى‌توان احتمال داد كه در نزديكى آن سرزمين كوهى بلند بوده كه آتشفشان شده و در اثر انفجارش صدايى مهيب برخاسته و در اثر شدت فوران، سنگها بر سر قريه باريدن گرفته و زلزله بسيار مهيبى رخ داده كه زمين زير و رو شده است، و خدا داناتر است.

(وَ ما هِيَ مِنَ الظَّالِمِينَ بِبَعِيدٍ) بعضى‌[2] گفته‌اند منظور از ظالمين، ستمكاران اهل مكه و يا مشركين از قوم رسول خدا 6 هستند، و جمله مورد بحث مى‌خواهد آنان را تهديد كند و معناى آن اين است كه باريدن چنين سنگهايى بر ستمكاران مكه بعيد نيست و يا معنايش اين است كه اين قريه‌هاى قوم لوط كه خسف شدند از ستمكاران مكه دور نيست و فاصله زيادى ندارد چون در سر راه مكه به شام واقع است، هم چنان كه در جايى ديگر در همين باره فرموده:(وَ إِنَّها لَبِسَبِيلٍ مُقِيمٍ)[3] و باز در جايى ديگر فرموده:(وَ إِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِمْ مُصْبِحِينَ وَ بِاللَّيْلِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ)[4].

مؤيد اين قول اين است كه سياق گفتار در اول آيه سياق متكلم مع الغير بود و مى‌فرمود:

امر ما آمد و ما قريه را زير و رو كرديم و ما آن را سنگباران نموديم، ولى در اينجا ناگهان سياق را به غيبت برگردانيد يعنى خداى تعالى را غايب فرض كرد و فرمود: سنگهايى كه نزد پروردگارت نشاندار بودند و نفرمود: سنگهايى كه نزد ما نشاندار بودند. و اين تغيير دادن سياق بدون نكته نبوده پس گويا خواسته است زمينه را براى تهديد آماده سازد و يا داستان را به جايى منتهى كند كه به احساس مخاطبين نزديكتر گشته و (بفرمايد همين آثار باستانى كه بين سرزمين شما و سرزمين شام پاى بر جا است و صبح و شام آن را مى‌بينيد آثار باستانى آن قوم است) تاثيرش در تماميت حجت عليه مشركين قويتر باشد.

[تهديد همه ستمكاران به نزول عذابى همانند عذاب قوم لوط (ع) بر آنان‌]

و چه بسا مفسرينى احتمال داده‌اند كه مراد، تهديد عموم ستمكاران باشد و بخواهد بفرمايد بارش سنگ از ناحيه خداى تعالى بر گروه ستمكاران كه طايفه‌اى از آنها قوم ستمكار لوط بودند چيز بعيدى نيست و نكته التفات در جمله عند ربك هم براى اين باشد كه از


[1] سوره حجر، آيه 73.

[2] مجمع البيان، ج 5، ص 185، چاپ ايران.

[3] آن قريه هنوز بر سر راه، پاى بر جا است. سوره حجر، آيه 76

[4] و شما صبح و شام بر آن قوم گذر مى‌كنيد آيا باز هم عقل خود را بكار نمى‌اندازيد؟. سوره صافات، آيه 137 و 138

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 516
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست