نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 489
فرمود: خداى عز و جل
چهار فرشته مامور كرد براى هلاك كردن قوم لوط و آن چهار فرشته عبارت بودند از:
جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و كروبيل، اين چهار فرشته در سر راه خود به ديدن
ابراهيم رفته بر او سلام كردند در حالى كه در قالب انسانهايى معمم
بودند و آن جناب ايشان را نشناخت، همين قدر دانست كه قيافههايى جالب دارند، لذا
پيش خودش گفت: اينگونه اشخاص محترم را بايد خودم پذيرايى كنم و به خدمتشان قيام
نمايم، و چون او مردى ميهماننواز بود لذا گوسالهاى چاق براى آنها كباب كرد آن
قدر كه كاملا پخته شد و آورده نزد آنان گذاشت ولى ديد كه دست ميهمانان به طرف غذا
دراز نمىشود از اين رفتار آنان بدش آمد و در خود احساس ترس كرد جبرئيل وقتى آن
جناب را چنين ديد، عمامه را از سر خود برداشت و ابراهيم او را كه در سابق بارها
ديده بود شناخت و پرسيد: تو همو هستى؟ گفت: آرى. در اين ميان همسر آن جناب
از آنجا رد مىشد جبرئيل او را به ولادت اسحاق بشارت داد و از اسحاق يعقوب را،
همسر آن جناب گفت خداوند چه فرموده است؟ ملائكه جواب دادند به آنچه قرآن كريم آن
را حكايت كرده است.
ابراهيم (ع)
از آنان پرسيد: بخاطر چه كارى آمدهايد؟ گفتند: براى هلاك كردن قوم لوط آمدهايم.
پرسيد: اگر در ميان آن قوم صد نفر با ايمان باشد آنان را نيز هلاك خواهيد كرد؟
جبرئيل گفت: نه، پرسيد: اگر پنجاه نفر باشد چطور؟ جبرئيل گفت، نه، پرسيد:
اگر سى نفر
باشد چطور؟ گفت، نه، پرسيد: اگر بيست نفر باشد چطور؟ گفت: نه، پرسيد: اگر ده نفر
وجود داشته باشد چطور؟ گفت: نه، پرسيد اگر پنج نفر باشد؟ گفت: نه، پرسيد: اگر يك
نفر باشد چطور؟ گفت: نه، پرسيد: اگر هيچ مؤمنى در آن قوم نباشد و تنها لوط باشد
چطور؟
جبرئيل گفت:
ما بهتر مىدانيم كه در آن قوم چه كسى هست، ما بطور قطع او و خانوادهاش را نجات
مىدهيم بجز همسرش را كه از هلاك شوندگان است، آن گاه (ابراهيم را به حال خود
گذاشتند) و رفتند. امام (ع) اضافه كرد كه حسن بن على (ع) فرموده: من هيچ توجيهى
براى كلام ابراهيم به نظرم نمىرسد مگر اينكه مىخواسته كارى كند كه قوم لوط باقى
بمانند و از بين نروند و كلام خداى تعالى نيز كه مىفرمايد:(يُجادِلُنا فِي قَوْمِ لُوطٍ) به همين نكته اشاره دارد ...[1]، اين حديث تتمهاى دارد كه ان شاء
اللَّه در ضمن داستان لوط مىآيد.
مؤلف: در
اينكه امام حسن (ع) فرموده: من هيچ توجيهى به نظرم نمىرسد مگر اينكه
مىخواسته كارى كند كه قوم لوط باقى بمانند و از بين نروند جاى اين سؤال
هست