responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 488

فهميد كه اصرار كردن در برگرداندن عذاب از قوم لوط هيچ فايده‌اى ندارد چون قضاى الهى در آن باره رانده شده و عذابشان حتمى گشته و خواه‌ناخواه واقع خواهد شد پس اينكه گفتند:(يا إِبْراهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هذا) معنايش اين است كه از اين وساطت و جدال صرفنظر كن و هيچ طمعى به نجات آنان مبند كه طمعى خام و ناشدنى است.

و معناى اينكه گفتند:(إِنَّهُ قَدْ جاءَ أَمْرُ رَبِّكَ) اين است كه امر پروردگار تو به مرحله‌اى رسيده كه با هيچ دافعى دفع نمى‌شود و با هيچ مبدلى تبديل نمى‌گردد، و خلاصه منظور ما اين است كه فعل ماضى جاء نمى‌خواهد خبر دهد كه عذاب آمده، مؤيد اين معنا هم اين است كه در جمله بعد مى‌فرمايد:(وَ إِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ)، چون ظاهر اين جمله كه اسم فاعل آتى در آن به كار رفته اين است كه عذاب مذكور بعدها نازل مى‌شود هر چند كه امر، صادر شده و قضاء آن رانده شده و قضاء از مقضى به هيچ وجه تخلف نمى‌پذيرد، و باز مؤيد گفته ما جمله‌اى است كه بزودى در همين سوره، در داستان قوم لوط مى‌آيد كه فرموده‌(فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا جَعَلْنا عالِيَها سافِلَها)[1]، پس معلوم مى‌شود كه كلمه جاء در جمله مورد بحث به معناى آمدن امر الهى نيست بلكه به معناى حتمى شدن آن است.

و معناى اينكه فرشتگان گفتند:(وَ إِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ) اين است كه بزودى عذابى بر آنان نازل مى‌شود كه به هيچ وجه از آنان دفع شدنى نيست پس حكم، تنها از آن خدا است و هيچ كس كه بتواند حكم او را عقب بيندازد وجود ندارد، و اين جمله بيانگر آن ماموريتى است كه به خاطر آن آمده بودند و در حقيقت جمله سابق را تاكيد مى‌كند چون مقام هم مقام تاكيد بود و به همين جهت در جمله اول نيز دو وسيله از وسايل تاكيد به كار رفته بود يكى ضمير شان انه و ديگرى كلمه قد كه تحقيق را افاده مى‌كند و هر دو جمله با يك وسيله ديگر تاكيد آغاز شده‌اند و آن كلمه ان است و اگر در جمله قبلى امر را به رب ابراهيم نسبت دادند نه به خداى تعالى براى اين بوده كه از اين تعبير در انقطاع جدال ابراهيم كمك گرفته باشند.

بحث روايتى [ (رواياتى در تفسير آيات مربوط به فرشتگان وارد بر ابراهيم (ع)، بشرى و مجادله ابراهيم (ع))]

در كافى به سند خود از ابى يزيد حمار از امام صادق (ع) روايت آورده كه‌


[1] همين كه امر ما آمد آن قريه را زير و رو كرديم. سوره هود، آيه 82

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 488
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست