نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 332
ترجمه آيات
و به نوح وحى
شد كه مطمئن باش از قوم تو جز آنهايى كه قبلا ايمان آورده بودند هرگز ايمان
نخواهند آورد، ديگر از اين پس در باره آنچه مىكنند ناراحت نباش (36).
و زير نظر ما
آن كشتى كذايى را بساز، و از اين پس ديگر در مورد كسانى كه ستم كردند سخنى از
وساطت مگو كه آنان غرق شدنى هستند (37).
نوح به ساختن
كشتى پرداخت، هر وقت دستهاى از مردمش از كنار او مىگذشتند مسخرهاش مىكردند،
نوح مىگفت: امروز شما ما را مسخره مىكنيد و به زودى ما نيز شما را همين طور
مسخره مىكنيم (38).
و به زودى
خواهيد دانست كسى كه عذاب بر سرش آيد او را در دنيا خوار مىسازد، و از پس دنيا
عذابى هميشگى و ثابت بر او نازل مىشود (39).
جريان بدين
منوال مىگذشت- تا آنكه فرمان ما صادر شد و تنور جوشيدن گرفت،- چون اولين نقطهاى
كه آغاز به فوران آب كرد تنور معينى بود كه آب از آن فوران كرد، در آن هنگام به
نوح- گفتيم: تو اى نوح از هر نر و مادهاى يك جفت سوار كشتى كن، خانوادهات را نيز
به جز آن كسى كه حكم هلاكتش از ناحيه ما داده شده، و همچنين افرادى كه ايمان
آوردهاند- گو اينكه- جز اندكى از قومش ايمان نياورده بودند (40).
نوح گفت: به
نام خدا سوار كشتى شويد كه رفتن و ايستادنش به نام او است، چون پروردگار من
آمرزنده و مهربان است (41).
كشتى،
سرنشينان را در ميان امواجى چون كوه مىبرد- كه ناگهان چشم نوح به فرزندش افتاد كه
از پدرش و مؤمنين كنارهگيرى كرده بود، و در نقطهاى دور از ايشان ايستاده بود-
فرياد زد، هان اى فرزند بيا با ما سوار شو، و با كافران مباش (42).
گفت: من به
زودى خود را به پناه كوهى مىكشم كه مرا از خطر آب حفظ كند- نوح- گفت: امروز هيچ
پناهى از عذاب خدا نيست، مگر براى كسى كه خدا به او رحم كند- چيزى نگذشت كه- موج
بين او و فرزندش حائل شد، و در نتيجه پسر نوح نيز از زمره غرق شدگان قرار گرفت
(43).
فرمان الهى
رسيد كه اى زمين آبت را- كه بيرون دادهاى- فرو ببر، و اى آسمان- تو نيز از
باريدن- باز ايست، آب فرو رفت، و فرمان الهى به كرسى نشست و كشتى بر سر كوه جودى
بر خشكى قرار گرفت- و در
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 332