نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 328
(قُلْ لا
أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزائِنُ اللَّهِ، وَ لا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَ لا أَقُولُ
لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما يُوحى إِلَيَّ قُلْ هَلْ
يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصِيرُ أَ فَلا تَتَفَكَّرُونَ)[1]،(وَ لا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ
يُرِيدُونَ وَجْهَهُ ما عَلَيْكَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ، وَ ما مِنْ
حِسابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ، فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ)[2]،(قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قُلْ
لا أَتَّبِعُ أَهْواءَكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذاً وَ ما أَنَا مِنَ
الْمُهْتَدِينَ)[3].
[مشابهت و
همانندى احتجاجات نوح (ع) با قوم خود، با احتجاجات پيغمبر گرامى اسلام 6 با مشركين
زمان خود]
و تو خواننده
عزيز اگر بخواهى بيش از اين باور كنى، ساير حجتهايى را كه در سورههاى نوح و
اعراف از آن جناب حكايت شده با حجتهايى كه در سوره انعام و در همين سوره براى
رسول خدا 6 ذكر شده تطبيق كنى آن وقت صدق ادعاى ما را به عيان مىبينى.
و به خاطر
همين مشابهت، مناسب بود داستان تهمتهايى را كه به رسول خدا 6 زده و گفتند: او
به خدا افتراء بسته است، عطف به داستان نوح كند، چون رسول خدا 6 جز همان انذارى
كه نوح داشت نمىكرد، و جز به همان حجتهايى كه نوح داشت احتجاج نمىنمود.
آرى ذكر
سرگذشت رسول خدا 6 بعد از سرگذشت نوح (ع) در مثل همانند فرستاده پادشاهى مىماند
كه رعاياى متمرد شاه را به خاطر سرپيچيشان از اطاعت او انذار و نصيحت كرده و حجت
را بر آنان تمام نمايد، و آن مردم به وى تهمت و افتراء زده و بگويند اين مرد از
طرف پادشاه نيامده، و به همين جهت نه اطاعتى در كار هست و نه وظيفهاى.
آن مرد مجددا
به سراغ مردم بيايد و سرگذشت ناصحى ديگر را كه قبل از وى نزد مردمى
[1] بگو من به شما نمىگويم خزينههاى خدا نزد من است، غيب هم
نمىدانم، و به شما نمىگويم من فرشتهام، من پيروى نمىكنم مگر آن چيزى را كه به
من وحى مىشود، بگو آيا كور و بينا يكسانند؟ پس چرا تفكر نمىكنيد. سوره
انعام، آيه 50 .
[2] و كسانى كه پروردگار خود را صبح و شام مىخوانند و رضاى او
را مىطلبند از خود مران، نه چيزى از حساب آنان به دوش تو است و نه چيزى از حساب
تو به دوش آنان است، تا تو آنان را از خود برانى، كه اگر چنين كنى از ستمكاران
خواهى بود. سوره انعام، آيه 52
[3] بگو من نهى شدهام از اينكه كسانى را كه شما به جاى خدا
مىپرستيد بپرستم، بگو من هواهاى شما را پيروى نمىكنم، زيرا اگر چنين كنم گمراه
شده و ديگر از راه يافتگان نخواهم شد. سوره انعام، آيه 56
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 328