نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 248
هم بليغ باشد، لغو و
اثم خوانده و انسانها را از تفوه به آن نهى فرموده است، بلكه معنايى كه اوصاف مذكور
در بالا دارد مقاصدى است الهى، كه همه آنها و به تمام معنا بر حق جريان دارد، حقى
كه آميخته با باطل نيست، حقى كه در طريق هدايت بشر واقع مىشود، و كلامى كه مشتمل
بر اين معنا باشد و چنين غرضى را تامين كند و تنها كلامى مىتواند باشد كه خداى عز
و جل آن را ساخته و پرداخته كرده و نازل فرموده باشد، تا رحمت براى مؤمنين و ذكر
براى اهل عالم باشد.
اين است آن
كلامى كه مىتوان با آن تحدى كرد، و تمامى بشر از اولين و آخرين را مخاطب قرار داد
و گفت:(فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِثْلِهِ)، چون هر
كلام را حديث نمىنامند، آن كلام حديث است كه مشتمل بر غرضى مهم باشد، غرضى كه به
عنوان حديث سينه به سينه و دست به دست بگردد، و همچنين گفت:(فَأْتُوا
بِسُورَةٍ مِثْلِهِ)، چون خداى تعالى هر چند آيه را يك سوره
نمىخواند هر چند كه آن آيات متعدد باشد، مگر آنكه آن چند آيه مشتمل باشد بر غرضى
الهى، متمايز از غرضهايى كه در سورههاى ديگر استيفاء شده است.
و اگر اين
نبود، تحدى به آيات قرآنى تمام نمىشد، زيرا خصم مىتوانست از مفردات آيات، عدد
بسيارى را انتخاب كند و يك يك آنها را در مقابل كلمات شيرين شعراى عرب قرار داده
به مقايسه بنشيند، مثلا كلمه(وَ الضُّحى وَ
الْعَصْرِ)،(وَ الطُّورِ)،(فِي
كِتابٍ مَكْنُونٍ)،(مُدْهامَّتانِ)،(الْحَاقَّةُ مَا الْحَاقَّةُ وَ ما أَدْراكَ مَا الْحَاقَّةُ)، (الرَّحْمنُ) ،(مَلِكِ النَّاسِ)،(إِلهِ النَّاسِ)،(وَ خَسَفَ الْقَمَرُ)،(سَنَدْعُ الزَّبانِيَةَ)، و كلماتى از اين قبيل را گرفته بدون اينكه
آنها را به هم ربط دهد، تا كلامى سر و تهدار و داراى غرض شود، در مقابل اشعار عرب
قرار داده بگويد: اشعار عرب خيلى شيواتر و شيرينتر از اين كلمات بى معنا است.
پس آنچه كه
خصم در آيات تحدى مكلف بدان شده اين است كه كلامى بياورد كه شبيه قرآن باشد، يعنى
علاوه بر بلاغت و معجزهآسايى كه در عبارات و الفاظ آن هست، مشتمل بر بيان پارهاى
از مقاصد الهى و اغراضى باشد كه خداى تعالى آنها را اغراض و اوصاف كلام خود شمرده.
[اختلاف در
موارد تحدى، به اختلاف در اغراض و خصوصيات آن موارد بر مىگردد]
و كلام الهى
با آن تحديهايى كه در آيات تحدى كرده به حسب آنچه از خصائصش پيدا است در هر سوره
غرض خاصى را دنبال كرده، در عين حال مجموع آن، اغراضى (بهم پيوسته و) مختص به خود
دارد آرى مجموع قرآن اين خصيصه را دارد كه كتابى است مشتمل بر تمامى ما يحتاج نوع
بشر تا روز قيامت، مشتمل است بر معارف اصولى، اخلاق فاضله، و احكام فرعيه، (بطورى
كه در اين سه مرحله هيچ موضوعى را بدون حكم نگذاشته و آنچه بشر تا روز قيامت
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 248