responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 234

بعد از آنكه گرفتار بود به نعمتى برسانيم حتما مى‌گويد شدائد از من برطرف شد. و اين گفتار كه قرآن به عنوان زبان حال از جنس بشر حكايت مى‌كند كنايه است از اينكه وضع بشر چنين است كه بعد از رفع گرفتاريش خاطر جمع مى‌شود كه ديگر آن شدائد و مصائب بر نمى‌گردد.

و اينكه فرمود:(إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ) به منزله تعليل براى جمله‌(لَيَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّيِّئاتُ عَنِّي) است كه مى‌فرمايد: علت خاطر جمعيش اين است كه او آن چنان خوشحال مى‌شود كه خيال مى‌كند هميشه در اين حال باقى خواهد ماند چون كه نعمت را بعد از بلاء چشيده است (و در دلش جايى براى فكر صحيح باقى نمى‌ماند)، و اگر او فكر مى‌كرد كه آنچه از نعمت كه در اختيار او است زوال پذير است و نمى‌توان به بقاء و دوام آن اعتماد نمود، چون امر به دست او نيست، بلكه به دست غير او است هم چنان كه احتمال دارد كه آنچه از گرفتاريها و مصائب كه از او برطرف شده دوباره برگردد، در اين صورت ديگر خوشحال نمى‌شد، چون هيچ انسان عاقلى در باره امرى مستعار و ناپايدار خوشحالى نمى‌كند.

هم چنان كه علت فخور بودنش همان سرور است، انسان وقتى به نعمتى مى‌رسد بر ديگران فخرفروشى مى‌كند، با اينكه فخر، مخصوص كرامت و فضيلتى است كه خود انسان براى خود كسب كرده باشد، نه فضايلى (از قبيل زيبايى، خوش‌قامتى، سلامت، ثروت و هر نعمت ديگر كه) به انسان داده شده است. پس، از فخرفروشى اينگونه انسانها فهميده مى‌شود كه او نعمت را از خودش و اختيار آن را به دست خودش مى‌داند نه به دست ديگرى، و كسى را سراغ ندارد كه نعمت را از او سلب كند، و يا گرفتاريهايى كه داشته به او برگرداند، و به اين جهت است كه به ديگران فخر مى‌فروشد.

(إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ) خداى تعالى قبل از اين جمله طبيعت انسان را در حال شدت و بلاء، و در حال نعمت و رخاء بيان كرده، مى‌فرمايد كه: در حال اول دچار ياس و كفر مى‌شود، و در حال دوم دچار فرح و فخر مى‌گردد

[انسان تنگ نظر و كوته‌بينان بين است، در شدت و بلا، نوميد و كفور و در نعمت و رفاه، سرمست و بالنده است. جز صابران نيكو كردار ...]

، و منظورش از اين بيان اين است كه بفرمايد: انسان موجودى تنگ نظر است و ديدى كوتاه دارد، تنها وضع حاضر و پيش پاى خود را مى‌بيند، و از آينده دورتر خود غافل مى‌شود، اگر نعمت از دستش برود، ديگر بازگشتى براى آنها نمى‌بيند و به ياد نمى‌آورد كه آنچه داشت از خداى سبحان بود، و خداى سبحان اگر بخواهد مى‌تواند دوباره آن را برگرداند، تا در نتيجه اين يادآورى صبر كند و دل خود را به اميد و درخواست از خداى تعالى محكم سازد.

و اگر (نعمتى به او برسد و يا) نعمت از دست رفته‌اش دوباره برگردد، خيال مى‌كند مالك آن نعمت است، لذا مسرور و فخور مى‌شود و خدا را در اين سرنوشت خود هيچكاره‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 234
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست